کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می و می گسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
می و می گسار
فرهنگ گنجواژه
بزم میگساران.
-
واژههای مشابه
-
مى
لهجه و گویش بختیاری
mi مو.
-
بى مى
لهجه و گویش بختیاری
bi mi بدون مو.
-
تالِ مى
لهجه و گویش بختیاری
tâl-e mi تارِ مو.
-
عقلش پارسنگ میزند/ورمیدارد
لهجه و گویش تهرانی
کم عقل است
-
دیوارانسانی (صف افرادی که برای بستن مسیری به نشان اعتراض یا اعلان همبستگی میایستند)
دیکشنری فارسی به عربی
الحاجز البشري
-
اسمی که از اضافه کردن (یت) به آخر فعل به دست میآید
دیکشنری فارسی به عربی
اسم المصدر
-
واژههای همآوا
-
می و میگسار
فرهنگ گنجواژه
جمع میگساران.
-
جستوجو در متن
-
گسارنده
واژهنامه آزاد
گساردن به معنی خوردن. می خوردن یا غم خوردن گسارنده یعنی خورنده. نوشنده گسار امر بگساردن است و ترکیب گسار با کلمات دیگر مثل غمگسار. باده گسار و می گسار
-
کسار
لغتنامه دهخدا
کسار. [ ک ُ ] (نف مرخم ) گسار. گسارنده . خورنده باشد و امر به این معنی هم هست یعنی بخور لیکن این لفظ را به غیر از غمگسار و میگسار با چیزی دیگر ترکیب نکرده اند و نان گسار و آب گسار نگفته اند و با کاف فارسی مشهور است اما در مؤید الفضلاء با کاف تازی نو...
-
گسار
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (پس .) پسوندی است که در ترکیب با بعضی واژه ها معنای خورنده می دهد. مانند: غم گسار، می گسار.
-
باده گسار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) (اِفا.) می خوار، شراب - خوار.