کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میگو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میگو
/meygu/
معنی
جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد؛ ملخ دریایی؛ اربیان؛ روبیان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
prawn
-
جستوجوی دقیق
-
میگو
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ) (اِ.) نوعی خرچنگ دریایی .
-
میگو
لغتنامه دهخدا
میگو.[ م َ / م ِ ] (اِ) جانوری است از شاخه ٔ بندپایان و از رده ٔ سخت پوستان و از دسته ٔ خرچنگهای دراز که دارای جثه ٔ نسبتاً کوچک است . پاهای جلویش فاقد انبرک است . میگو در دریاها می زید و گونه ای از آن در خلیج فارس و بحر عمان فراوان است و چون خوراکی ...
-
میگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹میگ، میگک› (زیستشناسی) meygu جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد؛ ملخ دریایی؛ اربیان؛ روبیان.
-
میگو
دیکشنری فارسی به عربی
روبيان
-
میگو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: meygu طاری: meygu طامه ای: meygu طرقی: meygu کشه ای: meygu نطنزی: meygu
-
واژههای مشابه
-
میگو گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
جمبري
-
جنس میگو
دیکشنری فارسی به عربی
جمبري
-
ماهی میگو
دیکشنری فارسی به عربی
روبيان
-
Lobster Nebula
سحابی شاهمیگو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← سحابی اُمگا
-
جستوجو در متن
-
prawns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میگو، جنس میگو، میگو گرفتن
-
جمبري
دیکشنری عربی به فارسی
ميگو گرفتن , جنس ميگو
-
روبيان
دیکشنری عربی به فارسی
ميگو , ماهي ميگو , روبيان
-
shrimp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میگو، ماهی میگو، ملخ، روبیان