کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میکروفون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میکروفون
/mikrofon/
معنی
دستگاهی که میتواند امواج صوتی را به امواج الکتریکی تبدیل کند و برای پخش یا ضبط صدا به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
میکروفون
فرهنگ فارسی معین
(رُ فُ) [ فر. ] (اِ.) = میکرفن : بلندگو، ابزاری که ارتعاشات صوتی را به امواج الکتریکی تبدیل می کند و برای انتقال یا تقویت صدا به کار می رود، صدابر (فره ).
-
میکروفون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: microphone] (برق) mikrofon دستگاهی که میتواند امواج صوتی را به امواج الکتریکی تبدیل کند و برای پخش یا ضبط صدا به کار میرود.
-
جستوجو در متن
-
microphotography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microtelephone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microphotographer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microphotographing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microphonic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microphotographic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microfauna
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون
-
microphotographed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عکسبرداری میکروفون
-
capacitor microphone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون خازنی
-
directional microphone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون جهت
-
salt shaker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمکپاش، نمکدان، میکروفون
-
microphones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکروفون، میکروفن، بلند گو