کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میکرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میکرب
مترادف و متضاد
انگل، جرم، طفیلی، ویروس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
microbe
میکرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] 1. اندامگانهای میکروسکوپی شامل برخی جلبکها و باکتریها و قارچها و تکیاختهها و ویروسها 2. هر اندامگان میکروسکوپی بیماریزا
-
میکرب
واژگان مترادف و متضاد
انگل، جرم، طفیلی، ویروس
-
میکرب
لغتنامه دهخدا
میکرب . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) میکروب . جانوران ذره بینی بسیار کوچک . (از لغات فرهنگستان ). هر یک از موجودات زنده ٔ یک سلولی و ذره بینی (اعم از موجودات یک سلولی گیاهی یا حیوانی ) که غالباً بیماری زا می باشند. میکربها را معمولاً به سه دسته ٔ جانوری و گ...
-
میکرب
دیکشنری فارسی به عربی
جرثومة
-
واژههای مشابه
-
microbistatic
میکربایستان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هر ماده یا عاملی که رشد و تکثیر دستِکم برخی از انواع میکربهای موجود در فضای تحت اثر خود را متوقف میکند
-
microbiology
میکربشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] مطالعۀ ریزاندامگانها و ارتباطات و اثرات آنها بر دیگر اندامگانها و نیز محیط
-
bactofugation
میکربگریزانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی برای خارج کردن اغلب درونهاگهای (endospores) باکتریایی و مخمرها و قارچها از شیر با استفاده از نیروی گریزازمرکز
-
میکرب شناس
لغتنامه دهخدا
میکرب شناس . [ رُ ش ِ ] (نف مرکب ) میکروبیولژیست . (لغات فرهنگستان ). آنکه در شناخت میکروب تخصص دارد.
-
میکرب شناسی
لغتنامه دهخدا
میکرب شناسی . [ رُ ش ِ ] (حامص مرکب ) میکروبیولوژی . (لغات فرهنگستان ). علم شناسایی میکربها بخصوص از نظر امراضی که باعث می شوند.
-
میکرب کش
لغتنامه دهخدا
میکرب کش . [ رُ ک ُ ] (نف مرکب ) دارو و هر ماده ای که سبب کشتن میکرب باشد.
-
حامل میکرب
دیکشنری فارسی به عربی
ناقل
-
میکرب کش
دیکشنری فارسی به عربی
مبيد للجراثيم
-
clinical microbiology
میکربشناسی بالینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] شاخهای از میکربشناسی که به مطالعۀ بیماریهای عفونی میپردازد
-
medical microbiology
میکربشناسی پزشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] شاخهای از میکربشناسی که به مطالعۀ میکربهای بیماریزا در انسان میپردازد