کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میکده
/meykade/
معنی
۱. میخانه؛ جای می خوردن.
۲. جای باده فروختن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خرابات، خمخانه، رسومات، شرابخانه، میخانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
میکده
واژگان مترادف و متضاد
خرابات، خمخانه، رسومات، شرابخانه، میخانه
-
میکده
فرهنگ فارسی معین
(مِ کَ دِ) (اِ.) شراب خانه ، می خانه .
-
میکده
لغتنامه دهخدا
میکده . [ م َ / م ِ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) شرابخانه و میخانه . (ناظم الاطباء). خرابات . خانه ٔ خمار. آنجا که در آن می خورند. ماخور. حانه . خانه . حانوت . جایی که در آن شراب فروشند. (یادداشت مؤلف ) : من به بانگ مؤذنان کز میکده بانگ مرغ زندخوان آمد...
-
میکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) meykade ۱. میخانه؛ جای می خوردن.۲. جای باده فروختن.
-
میکده
دیکشنری فارسی به عربی
حانة , ملهي
-
واژههای مشابه
-
پیر میکده
لغتنامه دهخدا
پیر میکده . [ رِ م َ / م ِ ک َ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیر میخانه . پیر می فروش : ما باده زیر خرقه نه امروز میخوریم صد بار پیر میکده این ماجرا شنید. حافظ.به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن .حافظ.
-
ته میکده
لغتنامه دهخدا
ته میکده . [ ت َ هَِ م َ / م ِ ک َ دَ / دِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ته میخانه . به معنی میکده و زمین میخانه و این اصطلاح اهل زبان است . (بهار عجم ) (آنندراج ). اندرون میکده . داخل میکده : سر رازی که بد از صومعه داران محجوب در ته میکده مستان به ملا ب...
-
جستوجو در متن
-
mycetes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکده
-
کاباره
واژگان مترادف و متضاد
بار، رستوران، مشروبفروشی، میخانه، میکده
-
مشروبفروشی
واژگان مترادف و متضاد
بار، بیسترو، رستوران، میخانه، میکده
-
ملهي
دیکشنری عربی به فارسی
ميکده , ميخانه , کاباره , شادخانه
-
cabaret
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاباره، میکده، میخانه، شادخانه
-
میخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) meyxāne محل عمومی برای می خوردن؛ میکده.