کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میکالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میکالی
لغتنامه دهخدا
میکالی . (ص نسبی ) منسوب به میکال . رجوع به میکال و میکائیل شود.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) میکالی . رجوع به احمدبن علی بن اسماعیل میکالی و احمدبن علی میکالی شود.
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن علی میکالی . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) (امیر...) ابن ابی نصر احمدبن علی میکالی . ملقب بامیرالوزراء میکالی و پسر و پدر هردو ممدوح اسدی طوسی باشند.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن اسماعیل میکالی . یکی از افراد خاندان آل میکال او پدر ابوالفضل عبیداﷲبن احمد صاحب کتاب المنتحل است و رجوع به احمد بن علی میکالی (امیر...) شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) میکالی . رجوع به ابومحمد عبداﷲبن اسماعیل شود.
-
حسنک وزیر
لغتنامه دهخدا
حسنک وزیر. [ ح َ س َ ن َ ک ِ وَ ] (اِخ ) رجوع به ابوعلی حسن بن محمد میکالی و حسنک میکال شود.
-
تروجیلیونه
لغتنامه دهخدا
تروجیلیونه . [ ] (اِخ ) قصبه ای است که در ایونیا، نزدیک کوه میکالی و روبروی ساموس واقع است و پولس حواری وقتی که از تراوس به ملیتس می رفت یکشب درآنجا توقف کرد. (ازقاموس کتاب مقدس ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن میکال . رجوع به ابوالعباس اسماعیل بن عبداﷲ... در همین لغت نامه و رجوع به معجم الادباء ج 2 ص 343 و اعلام زرکلی (میکالی ) شود.
-
عمر مطوعی
لغتنامه دهخدا
عمر مطوعی . [ ع ُ م َ رِ م ُطْ طَوْ وِ ] (اِخ ) ابن علی مطوعی ، مکنی به ابوحفص . ادیب ، شاعر و از اهالی نیشابور بود. وی ابتدا در خدمت امیر ابوالفضل میکالی سر میکرد و کتاب «دَرج الغرر و دُرج الدرر» را درباره ٔ محاسن نظم و نثر میکالی نوشت ، سپس کتاب «ح...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن اسماعیل میکالی . کاتب و ادیبی بلیغ. او صدهزار شعر از قدما و متأخرین از برداشت و گاهی بطرز ادبا شعر می سرود و از اوست :یوم دجن قدتناهی طیبه و حقیق ان یحیا بالمطرهل یجوز الصحو فی اثنائه ان ّ هذاالرأی من ا...
-
حسین کیالی
لغتنامه دهخدا
حسین کیالی . [ ح ُ س َ ن ِ ک َی ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن علی کیالی (میکالی ) ملقب به شهاب الدین فقیه بود. او راست : العمدة در دعا. وی در 610 هَ . ق . 1213/ م . میزیست . (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 27 ص 215).
-
حسن بروجردی
لغتنامه دهخدا
حسن بروجردی . [ ح َ س َ ن ِ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) ابن احمد. از کتاب دیوان صاحب عباد بود و سپس به خراسان رفت و صدر کتاب ابونصر احمدبن علی میکالی شد. نگاشته های او در بیش از چهار هزار برگ و در 25 باب بوده است . ثعالبی شعری در حق امردی از وی آورده است . رجوع...
-
حسنک میکال
لغتنامه دهخدا
حسنک میکال . [ ح َ س َ ن َ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوعلی حسن بن محمد میکالی و دستورالوزراء ص 141 و تاریخ بیهقی ص 109 و حبیب السیر و تاریخ سیستان صص 360-361 و غزالینامه شود: و وزیر حسنک را در شب برده بودند سوی هراة. (تاریخ بیهقی ص 48).