کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میچ
واژهنامه آزاد
میچ واژه ی است کوردی .به معنای سقف خانه ،زیر بام گفته میشود.
-
واژههای مشابه
-
میچ توابع
لغتنامه دهخدا
میچ توابع. [ ت َ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم ، واقع در 42هزارگزی جنوب فهرج با 198 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
miche
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میچ
-
miff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میچ، قهر، رنجش، کدورت، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن، زود رنج