کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میهنشیفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
chauvinist
میهنشیفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وطنپرست افراطی
-
هم میهن
لغتنامه دهخدا
هم میهن . [ هََ هََ ] (ص مرکب ) هم وطن . همخاک . دو تن که از یک کشور باشند. ج ، هم میهنان .
-
میهن پرست
لغتنامه دهخدا
میهن پرست . [ هََم ْ پ َ رَ ] (نف مرکب ) میهن پرستنده . وطن پرست . میهن دوست . میهن خواه . وطن دوست . وطن خواه . که میهن خویش در حد پرستش دوست دارد. آن که به میهن خود عشق می ورزد. (از یادداشت مؤلف ).
-
میهن پرستی
لغتنامه دهخدا
میهن پرستی . [ هََم ْ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) صفت و عمل میهن پرست . وطن پرستی . وطن دوستی . میهن دوستی . وطنخواهی . و رجوع به میهن پرست شود.
-
میهن خواه
لغتنامه دهخدا
میهن خواه . [ هََ خوا / خا ] (نف مرکب ) وطنخواه . میهن دوست . میهن پرست . (از یادداشت مؤلف ).
-
میهن خواهی
لغتنامه دهخدا
میهن خواهی . [ هََ خوا / خا ] (حامص مرکب ) صفت و عمل میهن خواه . رجوع به میهن خواه شود.
-
میهن دوست
لغتنامه دهخدا
میهن دوست . [ هََ ] (ص مرکب ) که میهن خود دوست دارد. وطندوست . میهن پرست . میهن خواه . (از یادداشت مؤلف ) و رجوع به میهن خواه شود.
-
میهن پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] mihanparast آنکه میهن خود را بسیار دوست دارد؛ وطنپرست.
-
هم میهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hammihan دو یا چند تن که اهل یک کشور باشند؛ هموطن.
-
میهن گزیدن
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
هم میهن
دیکشنری فارسی به عربی
مواطن
-
ساخت میهن
دیکشنری فارسی به عربی
محلي الصنع
-
ابراز شیفتگی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبدي حباً (أو إعجاباً) مُفرَطاً
-
رهایی از شیفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
خذلان
-
ترک کردن میهن
دیکشنری فارسی به عربی
مغترب