کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میهنشیفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
chauvinism
میهنشیفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وطنپرستی افراطی
-
واژههای مشابه
-
شیفتگی
واژگان مترادف و متضاد
آرزومندی، دلباختگی، دلدادگی، شیدایی، عاشقی، عشق
-
شیفتگی
فرهنگ فارسی معین
(تَ یا تِ) (حامص .) 1 - دلباختگی ، عاشقی . 2 - آشفتگی .
-
شیفتگی
لغتنامه دهخدا
شیفتگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) برهم زدگی و آشفتگی . (از برهان ) (ناظم الاطباء). سدم . غرام . (منتهی الارب ) : چون شیفتگی و مستیم هست در شیفته دل مجوی ودر مست . نظامی .بر شیفتگی دهند و زنجیرباشد سخن دراز دلگیر. نظامی .زین شیفتگی بیا بیارام کاَّشفته تو...
-
شیفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šiftegi عاشقی؛ دلباختگی.
-
شیفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
اسر , هيام
-
میهن
واژگان مترادف و متضاد
زادبوم، زادگاه، مسقطالراس، موطن، مولد، وطن
-
میهن
فرهنگ نامها
(تلفظ: mihan) کشوری که در آن شخص به دنیا آمده و تابعیت دولت آن را دارد ، وطن ؛ (در قدیم) زادگاه ، موطن ؛ (در قدیم) خانه ، خانمان ، قبیله .
-
میهن
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) وطن ، مسکن ، بوم .
-
میهن
لغتنامه دهخدا
میهن . [ هََ ] (اِ) وطن و مسکن و مقام و زادبوم و بنگاه و آرامگاه . (ناظم الاطباء). خانمان و وطن و زادبود. (از لغت فرس اسدی ). جای آرام و بنگاه و زادبوم . زادبوم . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). جای آرام و خان مان و زادبود. (فرهنگ اوبهی ) : اگر دورم...
-
میهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: mehan] mihan ۱. وطن.۲. [قدیمی] زادگاه؛ زادبوم.۳. [قدیمی] خانه.۴. [قدیمی] قبیله؛ خانمان.
-
میهن
دیکشنری فارسی به عربی
ارض الاجداد , بيت
-
patriot, patriotic 1
میهنپرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کسی که به کشور خود عشق میورزد و با اشتیاق از منافع آن دفاع میکند
-
patriotic 2
میهنپرستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مربوط به میهنپرستی