کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مینا ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خرگاه مینا
لغتنامه دهخدا
خرگاه مینا. [ خ َ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (برهان قاطع). سماء.
-
خرده مینا
لغتنامه دهخدا
خرده مینا. [ خ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خرده ٔ مینا. مینای شکسته و ریزه ریزه شده . (برهان قاطع) (از آنندراج ) : موضعی خوش خرم و درختان درهم گفتی که خرده ٔ مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تاکش درآویخته . (گلستان ). || شراب لعلی . (برهان قاطع) (از آنندر...
-
خنده ٔ مینا
لغتنامه دهخدا
خنده ٔ مینا. [ خ َ دَ / دِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خنده ٔ می . خنده ٔ شراب . رجوع به خنده ٔ می شود.
-
گل مینا
دیکشنری فارسی به عربی
زهرة نجمية
-
enamel hypoplasia
کمرویشی مینا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نقص ارثی در تشکیل مینا که با نمایی قهوهای ظاهر میشود متـ . مینازایی ناقص amelogenesis imperfecta
-
هفت قلعه ٔ مینا
لغتنامه دهخدا
هفت قلعه ٔ مینا. [ هََ ق َ ع َ / ع ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از هفت آسمان است . (برهان ).
-
شاه خرگاه مینا
لغتنامه دهخدا
شاه خرگاه مینا. [ هَِ خ َ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید باشد. (برهان قاطع). شاه خاور : بر درش بسته میان خرگاه وارشاه این خرگاه مینا دیده ام .خاقانی .
-
می و مینا
فرهنگ گنجواژه
ساغر و می.
-
جستوجو در متن
-
enamel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مینای دندان، مینا، لعاب، مینا ساختن، میناکاری کردن، لعاب دادن، مینایی
-
میناسازی
لغتنامه دهخدا
میناسازی . (حامص مرکب ) صنعت مینا ساختن . نقاشی و تزیین فلزات مختلف از قبیل طلا و نقره و مس بوسیله ٔ رنگهای لعابدار مخصوص که در حرارت بسیار زیاد پخته و ثابت شود. عمل ساختن مینا. || (اِ مرکب ) محل ساختن مینا. کارگاهی که در آنجا مینا ساخته شود. میناکار...
-
enameled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عینک، مینا ساختن، میناکاری کردن، لعاب دادن
-
enamels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مینای دندان، مینا ساختن، میناکاری کردن، لعاب دادن
-
شیشه ساز
لغتنامه دهخدا
شیشه ساز. [ شی ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) آنکه ساختن شیشه پیشه دارد. شیشه سازنده . (یادداشت مؤلف ) : مدار دست ز مینا و جام در فصلی که شیشه ساز بود غنچه کاسه گر لاله . صائب (از آنندراج ).رجوع به شیشه سازی شود.
-
شمع برکردن
لغتنامه دهخدا
شمع برکردن . [ ش َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شمع افروختن . شمع بفروختن . شمع برافروختن . روشن ساختن شمع. (یادداشت مؤلف ) : برکنم شمع و وفا را به خراسان طلبم کآن کلید در رضوان به خراسان یابم . خاقانی .ز آتشی کافتاد از حراق شب شمع در صحرای جان برکرد صبح...
-
چنبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čambar] čambar ۱. محیط دایره.۲. حلقه؛ هر چیز دایرهمانند.۳. (زیستشناسی) دو استخوان در دو طرف بالای سینه که بهصورت افقی بین جناغ سینه و استخوان کتف قرار دارد؛ ترقوه.۴. (موسیقی) حلقۀ چوبی دایره یا دف که روی آن پوست میکشند.۵. (موسیقی) [...