کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میمون سیرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
میمون دولت
لغتنامه دهخدا
میمون دولت . [ م َ مو / م ِ مو دَ / دُو ل َ ] (ص مرکب ) نیک بخت . خوش اقبال . که دولت او مبارک است : شهریار مبارک طلعت میمون دولت . (المعجم چ مدرس چ 1 ص 17).
-
میمون رای
لغتنامه دهخدا
میمون رای . [ م َ مو / م ِ مو ] (ص مرکب ) مبارک فکر. که دارای رأی نیک است . نیک رأی . مبارک اندیشه . نیکورای : نظر همایون پادشاه میمون رای است . (سندبادنامه ص 282).
-
میمون فال
لغتنامه دهخدا
میمون فال . [ م َ مو / م ِ مو ] (ص مرکب ) خوش شگون . خوش آغال . نیک فرخنده : سوزنی العود احمد مدح شه را شو معیدعید شاه خسروان مسعود و میمون فال باد.سوزنی .
-
میمون لقا
لغتنامه دهخدا
میمون لقا. [ م َ مو / م ِ مو ل ِ ] (ص مرکب ) مبارک دیدار. خجسته روی : آن بهشتی لعبت میمون لقا را روز و شب منزل و مأوی نگر در آب کوثر آمده .؟ (لباب الالباب ).
-
اصحاب میمون
لغتنامه دهخدا
اصحاب میمون . [اَ ب ِ م َ مو ] (اِخ ) پیروان میمون بن خالد یا میمون بن عمران بودند و میمون نخست از عجارده که گروهی از خوارج بشمار میرفتند پیروی میکرد ولی پس از چندی وی درباره ٔ اراده و قدر و استطاعت با آنان بمخالفت برخاست و خود به نظریات دیگری معتقد ...
-
بئر میمون
لغتنامه دهخدا
بئر میمون . [ ب ِءْ رِ م َ مو ] (اِخ ) چاهی به مکه منسوب به میمون بن خالد و برخی این میمون را برادر علأبن حضرمی والی بحرین دانسته اند و نزدیک آن قبر ابوجعفر منصور واقع است . (از معجم البلدان ).
-
میمون صفت
دیکشنری فارسی به عربی
احمق
-
مث میمون
لهجه و گویش تهرانی
زشت،مقلد
-
میمون دووره
لهجه و گویش بختیاری
meymun dowra مهمان دوره، مهمانى دورهاى یا نوبتى.
-
میمون ادم وار
دیکشنری فارسی به عربی
شمبانزي
-
بزرگترین میمون شبیه انسان
دیکشنری فارسی به عربی
غوريلا
-
میمون دراز دست
دیکشنری فارسی به عربی
غيبون
-
میمون ادم نما
دیکشنری فارسی به عربی
شبيه الانسان
-
میمون درختی برنلو سوماترا
دیکشنری فارسی به عربی
قرد
-
عَنتر و میمون
فرهنگ گنجواژه
آیت بدشکلی.