کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میمه
لغتنامه دهخدا
میمه . [ م ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرین آباد شهرستان ایلام ، واقع در 21 هزارگزی شمال پهله با 500 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
میمه
لغتنامه دهخدا
میمه . [ م ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 6هزارگزی شمال نوبران با 273 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ مراغه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
میمه
لغتنامه دهخدا
میمه . [ م ِ م َ ] (اِخ ) قصبه ای است مرکز بخش میمه تابع شهرستان کاشان با 2300 تن سکنه ، واقع در 100هزارگزی اصفهان و 316هزارگزی تهران سر راه شوسه ٔ تهران - اصفهان . مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 51 درجه و 50 دقیقه - عرض 33 درجه و 26 دقیقه ...
-
میمه
لغتنامه دهخدا
میمه . [ م ِ م َ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان کاشان ، واقع در باختر آن در طول و طرفین شوسه ٔ تهران به اصفهان هوای آن سردسیر و آب آن از قنوات و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات است . این بخش از دو دهستان به نام مرکزی و جوشقان تشکیل شده و دارای 22 ...
-
میمه
واژهنامه آزاد
نام شهری است در100 کیلومتری شمال اصفهان - با حدود 8000 جمعیت- علت نامگذاری:چون درگذشته دارای شراب معروفی بوده است. می مه- می ماه - یعنی بهترین شراب
-
واژههای مشابه
-
میمه دویه
لغتنامه دهخدا
میمه دویه . [ م ِ م َ دو ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در 42هزارگزی باختر شاهرود با 400 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
جستوجو در متن
-
کرگ
واژهنامه آزاد
(وزوانی؛ وزوان، میمه) کَرگ؛ مرغ.
-
ورگ
واژهنامه آزاد
(وزوانی؛ وزوان، میمه) وَرگ؛ گرگ.
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
کورته کنه
واژهنامه آزاد
(میمه ای) کورته کَنه (کور - ته - کَ- نه) چهار بخش است؛ جوجه تیغی.
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
کورته کنه
واژهنامه آزاد
(میمه ای) کورته کَنه (کور - ته - کَ- نه) چهار بخش است؛ جوجه تیغی.
-
هالولت
واژهنامه آزاد
در فرهنگ روستاییان شهرستان برخوار و میمه اصفهان به معنی برادر همسر می باشد.