کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میمنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میمنه
/meymane/
معنی
۱. برکت.
۲. [مقابلِ میسره] طرف راست، دست راست.
۳. [مقابلِ میسره] (نظامی) طرف راست میدان جنگ.
۴. [مقابلِ میسره] (نظامی) سربازان طرف راست میدان جنگ.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جناحراست، قلب، مقدمه ≠ میسره
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
میمنه
واژگان مترادف و متضاد
جناحراست، قلب، مقدمه ≠ میسره
-
میمنه
فرهنگ فارسی معین
(مِ مَ نَ یا نِ) [ ع . میمنة ] (اِ.) طرف راست و سمت راست لشکر.
-
میمنه
لغتنامه دهخدا
میمنه . [ م َ م َ / م ِ م َ ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِمص ) نیک بختی . (ناظم الاطباء). میمنت . || صواب . (ناظم الاطباء). || خجستگی . (مهذب الاسماء). || (اِ) سوی دست راست . (ناظم الاطباء). طرف دست راست . (غیاث ). سوی راست . (فرهنگ نظام ). دست راست . (مهذب ...
-
میمنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَیمنَة، جمع: میامن] [قدیمی] meymane ۱. برکت.۲. [مقابلِ میسره] طرف راست، دست راست.۳. [مقابلِ میسره] (نظامی) طرف راست میدان جنگ.۴. [مقابلِ میسره] (نظامی) سربازان طرف راست میدان جنگ.
-
واژههای مشابه
-
میمنة
لغتنامه دهخدا
میمنة. [ م َ م َ ن َ ] (ع اِمص ) ج ، میامن . (دهار). برکت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). فرخندگی . میمنت . میمنه . || نیک بختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). شگون نیک . (فرهنگ نظام ). || (اِ) سوی ...
-
ميمنة
دیکشنری عربی به فارسی
سمت راست کشتي , واقع در سمت راست کشتي , بطرف راست حرکت کردن
-
مَيْمَنَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
يُمن و سعادت و مبارکی ( کلمه ميمنة از ماده يمن است که مقابل شوم است و معنايي بر خلاف آن دارد پس اصحاب ميمنة اصحاب و دارندگان يمن و سعادتند ، و در مقابل آنان اصحاب مشئمة هستند ، که اصحاب و دارندگان شقاوت و شئامتند) .
-
میمنه دار
لغتنامه دهخدا
میمنه دار. [ م َ م َ / م ِ م َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ میمنه . محافظ و مراقب جناح راست لشکر. سردار میمنه ٔ لشکر و جناح راست سپاه . فرمانده جناح راست لشکر : ورا میمنه دار گردوی بودکه گرد و دلیر و جهانجوی بود.فردوسی .
-
اصحاب میمنة
لغتنامه دهخدا
اصحاب میمنة. [ اَ ب ِ م َ م َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب دست راست . کسانی که بر خود خجسته و مبارک باشند : فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة. (قرآن 8/56). ابوالفتوح آرد: اصحاب دست راست باشند، آنانکه ایشان را بر دست راست به بهشت برند. عبداﷲ عبا...
-
جستوجو در متن
-
میامن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَیمَنة] [قدیمی] mayāmen = میمنه
-
سمت راست کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
ميمنة
-
واقع در سمت راست کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
ميمنة
-
بطرف راست حرکت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ميمنة