کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میلچمچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
spadix
میلچمچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سنبلهای با محور مرکزی گوشتی یا ضخیم نوعاً با گلهای فشرده
-
واژههای مشابه
-
چمچه
واژگان مترادف و متضاد
۱. کفگیر ۲. ملعقه، قاشق، آبگردان، ملاقه
-
چمچه
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چُ یا چِ) (اِ.) کفگیر، قاشق بزرگ .
-
چمچه
لغتنامه دهخدا
چمچه . [ چ ُ / چ َ چ َ / چ ِ ] (اِ) قاشق و کفگیر کوچک . (آنندراج ). ملاغه و ملعقه و کفگیر. (ناظم الاطباء). چمچم . خَطیفَه . (منتهی الارب ) : غریبی گرت ماست پیش آورددوپیمانه آبست و یک چمچه دوغ . سعدی .آن دیگ لب شکسته ٔ صابون پزی ز من آن چمچمه ٔ هریسه ...
-
چمچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] čamče کفگیر؛ ملاقه؛ قاشق بزرگ: ◻︎ غریبی گرت ماست پیش آورد / دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ (سعدی: ۸۱).
-
چمچه
دیکشنری فارسی به عربی
ملعقة
-
چَمچَه
لهجه و گویش تهرانی
ملاقه و کفگیر
-
میل
واژگان مترادف و متضاد
آرزو، آهنگ، اشتیاق، التفات، انحراف، تلنگ، تمایل، توجه، حب، خواست، کام، خواست، خواهش، داعیه، رغبت، شهوت، علاقه، عنایت، قصد، گرایش، محبت، مشیت، نیت، هوس، هوی ≠ بیزاری، نفرت
-
میل
فرهنگ واژههای سره
دستیابی، خواسته، کشش
-
میل
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - سیخ فلزی . 2 - یکی از ادوات ورزش باستانی که از چوب ساخته می شود.
-
میل
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ ص .) 1 - خمیدن . 2 - برگردیدن . 3 - رغبت ، آرزو.
-
میل
لغتنامه دهخدا
میل . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش خرقان شهرستان ساوه ، واقع در 14 هزارگزی شمال ساوه و 7هزارگزی راه عمومی با 255 تن سکنه آب آن از رودخانه ٔ علیشار و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
میل
لغتنامه دهخدا
میل . (ع اِ) هر آلت فلزی باریک و بلند. میله .- میل انگشتر ؛ میلی است فلزی مخروطی شکل که به وسیله ٔ آن حلقه ٔ انگشتر را بزرگ و یا صاف می کنند. (یادداشت لغت نامه ).- میل سوپاپ ؛ در اصطلاح مکانیکی محوری است که دارای برآمدگی های مخصوصی به نام «بادامک » ...
-
میل
لغتنامه دهخدا
میل . (معرب ، اِ) واحد مسافت . در روم قدیم برابر 1620 یارد انگلیسی و معادل با 1482 متر فرانسوی یا یک میل و نیم ایرانی موافق مقادیر جدید می باشد. مقدار منتهای درازی بصر از زمین . ج ، امیال و میول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مد بصر. ...