کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . (اِ) گربه را گویند که عربان سنور خوانند. (آنندراج ) (برهان ). گربه . (ناظم الاطباء) .
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . (ص نسبی ) منسوب به میل (واحد اندازه گیری مسافت ): مادر هشت میلی جزیره بودیم . رجوع به میل شود.
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . (فرانسوی ، پیشوند) پیشوند حاکی از یکهزارم واحد اصلی . (از دایرة المعارف کیه ).پیشوند دلالت کننده بر یکهزارم واحد غالب مقیاسات ، میلیمتر (یکهزارم متر)، میلی لیتر (یکهزارم لیتر)، میلی گرم (یکهزارم گرم )، میلی گراد (یکهزارم گراد)، میلی میکرون (یک...
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . [ م َ / م ِ ] (اِخ ) مولانا میلی از ولایت حصار است طالب علمی دارد و معما را نیز نیک میداند. از اوست :جفا همین نه از آن شوخ بی وفا دیدم ز هر که چشم وفا داشتم جفا دیدم . (از مجالس النفایس چ حکمت ص 159).میلی از حصار شادمان از اقلیم چهارم است . وی...
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. (ناظم الاطباء). || دمدمی مزاج در تداول عامه .که بر اراده ای ثابت و استوار نباشد. که از نظامات ونسقها دقیقاً پیروی نکند و هرگاه که خواهد به کاری پردازد که متابع میل و خو...
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی .[ م َ / م ِ ] (اِخ ) میلی تبریزی یا میلی ترک . نامش میرزاقلی و از اتراک است و در مشهد مقدس رضوی نشو و نما یافته و صاحب خلق مستحسن بوده و خالی از فضیلت نبوده است . طبعی شکفته داشته است و شعر زیر از اوست :به سینه تیری از آن غمزه خورده ام کاری که ...
-
واژههای مشابه
-
میل میلی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) پارچه ای که دارای راه های عمودی است ، راه راه .
-
میلی گرم
فرهنگ فارسی معین
(گِ رَ) [ فر. ] (اِ.) یک هزارم گرم .
-
میلی متر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) یک دهم سانتی متر و یک هزارم متر.
-
سی میلی
لغتنامه دهخدا
سی میلی . (اِخ ) دهی است از دهستان مکاوند بخش هفت گل شهرستان اهواز. دارای 250 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ تلخ و چاه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . ساکنین از طایفه ٔ بختیاری هستند. این آبادی را سابقاً گردبیشه می نامیده اند. (از فره...
-
علی میلی
لغتنامه دهخدا
علی میلی . [ ع َ ی ِ می ] (اِخ ) ابن محمد میلی جمالی تونسی مالکی . رجوع به علی جمالی شود.
-
میل میلی
لغتنامه دهخدا
میل میلی . (ص مرکب ) با راههای باریک (در جامه ). با راهها و خطوط. راه راه . (از یادداشت مؤلف ). میل میل .- پارچه ٔ میل میلی ؛ یعنی خطدار. تیره دار. راه راه .
-
میلی گرم
لغتنامه دهخدا
میلی گرم . [ گ ِ رَ ] (فرانسوی ،اِ مرکب ) یک هزارم گرم .
-
میلی لیتر
لغتنامه دهخدا
میلی لیتر. (فرانسوی ، اِ مرکب ) یک هزارم لیتر. هزاریک لیتر. یک سانتی متر مکعب .