کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میلان
/mayalān/
معنی
۱. مایل شدن.
۲. تمایل و گرایش به چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
میلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: milān) (صفت مشبه از میل) ، خواهش ، آرزو ؛ نام دو روستا در شهرستانهای تبریز و لردگان .
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِ) نوعی از جوارح طیور. (یادداشت مؤلف ).
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِخ ) شهری در کشور ایتالیا که مرکز ایالت لمباردی است . دارای 1450000 سکنه است و صنایع شیمیایی و محصولات غذائی و چینی سازی و شیشه سازی و بلورآلات و فلزات و کارخانجات اتومبیل سازی و طیاره سازی و صنایع بافندگی (خصوصاً پارچه های ابریشمی ) آن بسی...
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان ، واقع در 21 هزارگزی جنوب ابهر با 180 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 2 هزارگزی شمال اسکو با 1516 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).این ده امروز به صورت قصبه یا شهرکی آباد و زیبا باخیابان و بازار و د...
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِخ ) دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 41هزارگزی جنوب خاوری لردگان با 920 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . [ م َ ی َ ] (ع مص ) میل . ممال . ممیل . تمیال . (ناظم الاطباء). میل . خمیدن . (یادداشت مؤلف ). خمیدن . || مایل شدن . (آنندراج ). میل کردن . تمایل . متمایل شدن . میل کردن . خواهانی : فرما چون بر در شهر نزول کرد از میلان آن قوم به جانب سلطانشا...
-
میلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] mayalān ۱. مایل شدن.۲. تمایل و گرایش به چیزی.
-
واژههای مشابه
-
ده میلان
لغتنامه دهخدا
ده میلان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در 67هزارگزی شمال خاوری زرند. سکنه ٔ آن 105 تن . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
سان میلان
لغتنامه دهخدا
سان میلان . (اِخ ) ناحیه ای است از شقوبیة در اسپانیا که در دامنه ٔ کوههای آنجا قرار دارد. (الحلل السندسیه ج 1 ص 361).
-
جستوجو در متن
-
milligal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میلان
-
millages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میلان
-
millman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میلان