کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میلامیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میلامیل
لغتنامه دهخدا
میلامیل . (ق مرکب ) میل تا میل و از میل به میل . (ناظم الاطباء). میل به میل . (آنندراج ). میل تا میل و میل در میل و میل اندرمیل . (برهان ). میلها ضربدر میلها. (یادداشت مؤلف ).کنایه است از مسافت بسیار. عرصه ٔ فراخ : بید را سایه ای است میلامیل جوی را ...
-
واژههای مشابه
-
میلامیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی. معرب] [قدیمی، مجاز] milāmil پهناور.
-
واژههای همآوا
-
میلامیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی. معرب] [قدیمی، مجاز] milāmil پهناور.
-
جستوجو در متن
-
مالامال
لغتنامه دهخدا
مالامال . (ص مرکب ) بسیار و کثیر. (غیاث ) (آنندراج ). فراوان . || پر باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 321). پر و مملو. (غیاث ) (آنندراج ). ظرفی باشد که پر چیزی کرده باشند از روغن و غیر آن . (فرهنگ اوبهی ).پر و انباشته . انباشته ٔ تا لب و لبالب . (ناظم ا...