کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میلاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میلاغ
لغتنامه دهخدا
میلاغ . (ع اِ) میلغ. میلغه . رجوع به میلغ شود.
-
واژههای همآوا
-
میلاق
لغتنامه دهخدا
میلاق . (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین ، واقع در 24هزارگزی خاور آوج با 385 تن سکنه آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
جستوجو در متن
-
میلغة
لغتنامه دهخدا
میلغة. [ ل َ غ َ ] (ع اِ) میلغ. خنوری که سگ در آن آب خورد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج )(ناظم الاطباء). میلاغ . و رجوع به میلغ و میلاغ شود.
-
میلاغی
لغتنامه دهخدا
میلاغی . (ص نسبی ) منسوب به میلاغ ، کرشمه و غنج .- میل میلاغی ؛ سیت و سماقی . با کرشمه و غنج و دلال .