کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میق
لغتنامه دهخدا
میق . [ م َ ] (ع ص ) به معنی گریان است . (از غیاث ). مئقان . مئق . رجوع به مئق شود.
-
واژههای همآوا
-
میغ
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابر، رباب، سحاب، غمام، غمامه، غیم، مزن ۲. مزوا، مه
-
میغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) [ په . ] ابر، سحاب .
-
میغ
لغتنامه دهخدا
میغ. (اِ) ابر و سحاب . (ناظم الاطباء). ابر.(لغت نامه ٔ اسدی ). سحاب . سحابه . غیم . غین . ضباب . (یادداشت مؤلف ). به معنی ابر که عربان سحاب خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از شعوری ج 2 ورق 364) : میغ ماننده ٔ پنبه ست و همی باد نداف هست سدکیس درونه که ب...
-
میغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مغ، ماغ› [قدیمی] miq ۱. مه غلیظ.۲. ابر: ◻︎ چو برق درخشنده از تیرهمیغ / همی آتش افروخت از گرز و تیغ (فردوسی: ۲/۵۷).
-
میغ
واژهنامه آزاد
ابر
-
میغ
واژهنامه آزاد
سحاب.