کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میعادگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میعادگاه
مترادف و متضاد
پاتوق، میعاد، میقاتگاه، وعدهگاه
دیکشنری
haunt, rendezvous, tryst
-
جستوجوی دقیق
-
میعادگاه
واژگان مترادف و متضاد
پاتوق، میعاد، میقاتگاه، وعدهگاه
-
میعادگاه
لغتنامه دهخدا
میعادگاه . (اِ مرکب ) جایی که دو گروه با هم عهد اتفاق می بندند و قرار مدار کارهای خود را می دهند. (ناظم الاطباء). وعده گاه . وعده جای . قرارگاه . جای قرار گذاشتن و وعده دادن : روان کرد مرکب به میعادگاه پذیره که دشمن کی آید ز راه . نظامی .بهشت از حضرت...
-
جستوجو در متن
-
lido
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواپیما، میعادگاه قشنگ ساحلی
-
meeting place
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل ملاقات، میعادگاه
-
howff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چطور، پاتوغ، میعادگاه، پناه گاه
-
stamping ground
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمبر زمین، پاتوق، میعادگاه
-
lidos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lidos، میعادگاه قشنگ ساحلی
-
howffs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چطوف، پاتوغ، میعادگاه، پناه گاه
-
ژوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: žovān) (کردی) میعادگاه عاشق و معشوق .
-
tryst
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سست، میعادگاه، قرار ملاقات، قرار ملاقات گذاشتن
-
trysts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
trysts، میعادگاه، قرار ملاقات، قرار ملاقات گذاشتن
-
پاتوق
واژگان مترادف و متضاد
پاتوغ، کانون، لنگر، مجمع، محفل، مرکز، میعادگاه، وعدهگاه
-
وعده جای
لغتنامه دهخدا
وعده جای . [ وَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) جای قرارداد. || محل ملاقات . میعاد. میعادگاه .
-
میعاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مواعید] mi'ād ۱. جای وعده کردن.۲. زمان وعده کردن؛ وعدهگاه؛ میعادگاه.