کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میش مرغ ریش دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کوه میش
واژهنامه آزاد
نام رشته کوهی در سبزوار خراسان رضوی.
-
قاراش میش
واژهنامه آزاد
داغان/خراب/قمر در عقرب/مثلا اوضاع قاراش میش است
-
عرب میش مست
لغتنامه دهخدا
عرب میش مست . [ ع َ رَ ب ِ م َ ] (اِخ ) از ایلات اطراف تهران است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 111).
-
گرگ و میش
لغتنامه دهخدا
گرگ و میش . [ گ ُ گ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) تاریک و روشن . و این ترکیب در مورد هوا بکار میرود.- گرگ و میش بودن هوا ؛ تاریک و روشن بودن هوا.- امثال : گرگ و میش با هم از یکجا آب میخورند ؛ عدل و امنی به کمال است : و شهر غزنین چنین شد که بمثل گرگ و م...
-
گرگ میش شدن
لغتنامه دهخدا
گرگ میش شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاریک و روشن شدن هوا.
-
Otis tarda
میشمرغ ریشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ هوبرهایان و راستۀ درناسانان که پشت و دم سیاه و طلایی دارد و زیر بدن آن سفید است و موهای چانهاش مایل به سفید است؛ نابالغ آن سر و گردن خاکستری مایل به آبی روشن دارد
-
گرگ و میش
فرهنگ فارسی معین
(گُ گُ) (ص مر.) (عا.) هوای تاریک و روشن .
-
حسین آباد میش مست
لغتنامه دهخدا
حسین آباد میش مست . [ ح ُ س َ دِ ش ِ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قنوات بخش حومه ٔ شهرستان قم واقع در 40هزارگزی جنوب خاور قم و 5هزارگزی راه آهن شوسه قم به کاشان . معتدل . دارای 700 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود و نیز 5 قنات مخر...
-
اروس خواجه میش
لغتنامه دهخدا
اروس خواجه میش . [ ] (اِخ ) یکی از امراء که با فوجی از لشکریان که از میرزا سنجر گریخته بود بموکب سلطان حسین میرزا پیوست و سلطان آن جماعت را منظور نظرعاطفت گردانید. (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 242).
-
گرگ و میش
لهجه و گویش بختیاری
gorg-o-miš سپیدهدم، تاریک و روشنِ صبح، هنگامى که گرگ و میش تشخیص داده نشود.
-
قوچ و میش
فرهنگ گنجواژه
چارپای اهلی.
-
گرگ و میش
فرهنگ گنجواژه
1ـ صبح زود، هوای خاکستری صبح قبل از طلوع 2ـ دوست و دشمن
-
گرگ و میش
لهجه و گویش تهرانی
سپیده دم
-
جستوجو در متن
-
ریش دار
لغتنامه دهخدا
ریش دار. (نف مرکب ) ریش برآورده . دارای ریش . (ناظم الاطباء). ذولحیة.لحیانی . ملتحی . ریش آورده . ریشو. (یادداشت مؤلف ).- زن ریش دار ؛ زنی که موی بر صورت دارد. یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه پیدا آمدن زن ریش دار است و همان زن ، کشنده و قاتل ام...
-
bearding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریش، ریش دار کردن