کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میز پیشآینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ميز
دیکشنری عربی به فارسی
منش نمايي کردن , توصيف کردن , مشخص کردن , منقوش کردن , فرق گذاشتن , فرق قاءل شدن , ديفرانسيل تشکيل دادن , تميزدادن , تشخيص دادن , ديفرانسيل گرفتن , ديدن , مشهورکردن , وجه تمايزقاءل شدن , شناختن , تشخيص هويت دادن , يکي کردن
-
billiards/ billiard, cue sports
گویمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نام عمومی هرنوع بازی که با گوی و چوب روی میز ماهوتپوش انجام میشود متـ . بیلیارد
-
tribune
میز خطابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] میز بلندی برای ایراد سخنرانی متـ . سخنگاه
-
sound console, mixing console, mixer 1, mixing board
میز صدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] میزی با دکمههای متعدد فرمان برای صداآمیزی و صداگذاری
-
servery
میز کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محل قرار دادن غذاهای آماده قبل از انتقال به میز مهمان
-
sideboard
میز کناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] میزی قفسهدار در غذاخوریها برای نگهداری لوازم روی میز، مانند رومیزی و دستمالسفره و نمکدان و ظروف غذاخوری بهجز بشقاب و لیوان
-
Mensa, Men, Table Mountain
کوهمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کوچک و کمنوری نزدیک به قطب جنوب آسمان که نام آن از کوه میزمانندی در حاشیۀ کیپتاون در افریقای جنوبی گرفته شده است
-
table skirt
دامن میز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] پارچهای که دورتادور میز را میپوشاند
-
خون میز
لغتنامه دهخدا
خون میز. (اِ مرکب ) نام مرضی است که در گاو و گوسفند پدید آید. خون شاش . در نهاوند این مرض را «خون میز» و در اصفهان «شکاری » و در خراسان «سپرزی » و در کرج «خون شاش » می نامند. اسبل تو، زهره تو. (یادداشت مؤلف ).
-
میز گرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعُ المائدة المستديرة
-
میز ارایش
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة , مرحاض
-
میز تحریر
دیکشنری فارسی به عربی
مکتب
-
میز جاکتابی
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية
-
میز پادیواری
دیکشنری فارسی به عربی
لوحة الجانبية
-
میز کناری
دیکشنری فارسی به عربی
لوحة الجانبية