کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میز و صندلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میز و صندلی
فرهنگ گنجواژه
وسائل نشستن و کار کردن.
-
واژههای مشابه
-
ميز
دیکشنری عربی به فارسی
منش نمايي کردن , توصيف کردن , مشخص کردن , منقوش کردن , فرق گذاشتن , فرق قاءل شدن , ديفرانسيل تشکيل دادن , تميزدادن , تشخيص دادن , ديفرانسيل گرفتن , ديدن , مشهورکردن , وجه تمايزقاءل شدن , شناختن , تشخيص هويت دادن , يکي کردن
-
tribune
میز خطابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] میز بلندی برای ایراد سخنرانی متـ . سخنگاه
-
میز گرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعُ المائدة المستديرة
-
میز ارایش
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة , مرحاض
-
میز تحریر
دیکشنری فارسی به عربی
مکتب
-
میز جاکتابی
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية
-
میز پادیواری
دیکشنری فارسی به عربی
لوحة الجانبية
-
میز کناری
دیکشنری فارسی به عربی
لوحة الجانبية
-
secretary station service
خدمات میز منشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوع پیشرفتۀ خدمات منشی که تلفن مجهز به آن، این قابلیت را دارد که در صورت اشغال بودن خط، تماسهای ورودی را در حالت انتظار قرار دهد تا با آزاد شدن خط پاسخ دریافت کنند
-
پشت میز نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ نِ) (ص .) کنایه از: کسی که دارای شغل دفتری است .
-
میز یاقفسه اشپزخانه
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة
-
میز کشودار واینه دار
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة
-
میز مخصوص قراءت
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية