کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
compound meter, compound time
میزان ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی میزان که هر ضرب آن تقسیمات سهتایی (ternary division) دارد
-
birth rate
میزان تولد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تعداد تولدهای زنده به تعداد جمعیت در یک سال متـ . میزان خام تولد crud birth rate
-
rate of flow
میزان جریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تعداد مسافر یا وسیلۀ نقلیۀ عبوری از نقطهای معلوم که در یک دورۀ زمانی معین برحسب ساعت شمارش میشوند
-
crude rate
میزان خام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] سنجهای که فراوانی وقوع یک رخداد را در کل جمعیت در مدتزمان معین نشان میدهد
-
simple meter, simple time
میزان ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی میزان که هر ضرب آن تقسیمات دوتایی (binary division) دارد
-
prevalence rate
میزان شیوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نسبت تعداد افراد مبتلا به یک بیماری خاص به کل جمعیت، در یک دورۀ زمانی معین
-
watertight integrity
میزان ضدِآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] میزان مقاومت شناور در برابر آبگرفتگی
-
TFR
میزان ک.ب.
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← میزان کلی باروری
-
adjust 2
میزان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] مجموعه اَعمالی که برای جفت کردن و دقیق کردن و تنظیم یک دستگاه به کار رود
-
adjuster
میزانگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] شخص یا وسیلهای که عمل تنظیم و تصحیح انجام دهد
-
یک میزان
لغتنامه دهخدا
یک میزان . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) یک نواخت . یک اندازه . || راست و مستقیم . تراز. طراز.
-
bar-line
خط میزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خط قائمی که میزانهای قطعۀ موسیقی را از هم جدا میکند
-
میزان الحراره
فرهنگ فارسی معین
(نُ حَ رِ یا رَ) [ ع . میزان الحرارة ] (اِمر.) ابزاری است برای اندازه گرفتن درجه حرارت .
-
میزان پلی
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِمر.) = میزامپلی : تاب و حالت دادن مو.
-
زبانه ٔ میزان
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ میزان . [ زَ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو : اندر میان نیک و بد خویشتن ماننده ٔ زبانه ٔ میزان کنم . ناصرخسرو.رجوع به زبانه ٔ ترازو شود.