کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شه و میر
فرهنگ گنجواژه
سرور، پادشاه.
-
چاکر و میر
فرهنگ گنجواژه
ارباب و زیردست.
-
زیر و میر
فرهنگ گنجواژه
زیر.
-
مرگ و میر
فرهنگ گنجواژه
تلفات زیاد، مردن.
-
میر و غلام
فرهنگ گنجواژه
ارباب و بنده.
-
neonatal mortality rate
میزان مرگومیر نوزادان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تعداد مرگ نوزادان بهازای هر هزار تولد زنده در یک سال متـ . میزان م. ن. NMR
-
واژههای همآوا
-
مَیِرْ
لهجه و گویش گنابادی
mayer در گویش گنابادی به مادر گفته میشود ، مسئول تقسیم سهم آب
-
جستوجو در متن
-
Meir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میر
-
mir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میر
-
maire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میر
-
بزرگ سایه
لغتنامه دهخدا
بزرگ سایه . [ ب ُ زُ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) بلندسایه . باعظمت . بلندپایه . نعمت و راحت و نواخت رساننده به مردمان : میر بزرگ سایه و میر بزرگ نام میر بلندهمت و میر بلندرای .فرخی .
-
deadfalls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرگ و میر
-
Tirich Mir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیریم میر
-
morosities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرگ و میر