کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میرین
لغتنامه دهخدا
میرین . [ رَ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ٔ تازی کنایه است از امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی . (از ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
رساندن
لغتنامه دهخدا
رساندن . [ رَ / رِ دَ ] (مص ) رسانیدن . کسی یا چیزی را به جایی یا نزد کسی بردن . (فرهنگ فارسی معین ). رسانیدن . آوردن . فرستادن . بردن : مرا با سپاهم بدان سو رسان از اینها یکی را بدین سو ممان . فردوسی .شود تا رساند سوی شاهزادبگفت آن زمان با فرنگیس شا...
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) رُم . در تداول مورخان اسلامی شهر پایتخت ایتالیا ومقر پاپ واقع در کنار رود تیبریس که 1178000تن جمعیت دارد. (ناظم الاطباء). نام پایتخت کشور ایطالیا که در قدیم پایتخت رومیان بوده است . این کلمه را بجای کلمه ٔ رُم که نام شهر کرسی کشور ایتالی...
-
دستگاه
لغتنامه دهخدا
دستگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) (از : دست + گاه ، پسوند مکان ) دستگه . جای دست . (یادداشت مرحوم دهخدا). عروة. (دهار). || جایی که بالش و مسند را در آنجا گذارند، چه دست به معنی مسند است .(انجمن آرا) (آنندراج ). || قدرت و جمعیت و سامان و مال . (برهان ). قدرت...