کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میثاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میثاق
/misāq/
معنی
عهد؛ پیمان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیمان، عهد
۲. قول، وعده
۳. قرار، قرارداد
دیکشنری
bonds, contract, convention, covenant
-
جستوجوی دقیق
-
میثاق
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیمان، عهد ۲. قول، وعده ۳. قرار، قرارداد
-
میثاق
فرهنگ نامها
(تلفظ: misāq) (عربی) پیمان و عهد .
-
میثاق
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) عهد، پیمان .
-
میثاق
لغتنامه دهخدا
میثاق . (ع اِ) (از «وث ق ») عهد و پیمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). مَوثِق . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). عهد استوار. (ترجمان القرآن جرجانی ص 97). وثاق . بند. عهد. پیمان . قرارداد. عقد. معاهده . ج ، مواثیق . (یادداشت...
-
میثاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: میاثق و میاثیق] misāq عهد؛ پیمان.
-
میثاق
دیکشنری فارسی به عربی
اتفاقية
-
واژههای مشابه
-
ميثاق
دیکشنری عربی به فارسی
فشرده , فشرده کردن
-
مِّيثَاقُ
فرهنگ واژگان قرآن
عهد وپيمان
-
میثاق بستن
لغتنامه دهخدا
میثاق بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) عهد بستن . پیمان بستن . قول و قرار گذاشتن : ز داد اوست زمان کرده با امان وصلت بحکم اوست قضا بسته با رضا میثاق .خاقانی .
-
میثاق شکستن
لغتنامه دهخدا
میثاق شکستن . [ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) عهد شکستن . نقض عهد. شکستن عهد و پیمان . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به میثاق شود.
-
میثاق شکن
لغتنامه دهخدا
میثاق شکن . [ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) عهدشکن . پیمان شکن . ناقض عهد. که نقض عهد و پیمان کند. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به میثاق شود.
-
لوح میثاق
لغتنامه دهخدا
لوح میثاق . [ ل َ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی از دو لوح که خدای پس از شکستن الواح عشرة به موسی فرستاد.
-
عهد و میثاق
فرهنگ گنجواژه
پیمان.