کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میتی
لغتنامه دهخدا
میتی . [ م َ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به مرگ . (ناظم الاطباء).
-
میتی
لهجه و گویش تهرانی
مهدی
-
جستوجو در متن
-
Walter Mitty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
والتر میتی
-
حقل دماً
لغتنامه دهخدا
حقل دماً. [ ؟ مَن ْ ] (اِخ ) (مزرعه خون ) (1ع 1:19). و آن مزرعه ٔ کوزه گر بود که رؤسای کهنه ازبهای خون خداوند ما عیسی مسیح که یهودا بدیشان پس داد برای مدفن غریبان خریدند. (مت 27:6 - 8). و پس ازآن به حقل الدم اشتهار یافت و در بیرون شهر اورشلیم بطرف ج...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اُقیش یا وقیش ، عکلی عوفی ، که او را حارث بن زهیربن اُقیش نیز گویند. ازمحدثین صحابه است . ابن ماجه ، حدیثی در باب شفاعت ، بسند صحیح ، از وی روایت کند. ابن خزیمه نیز حدیث مزبور را، با حدیثی دیگر، در باب میتی که از او سه فرزندب...