کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میانگیری
دیکشنری
compromise, intercession, mediocrity, moderation
-
جستوجوی دقیق
-
میانگیری
لغتنامه دهخدا
میانگیری . (حامص مرکب ) گرفتن میان . || توسط و میانه روی . (آنندراج ) : کمر در میانگیری این و آن نمی دید مقصود خود در میان . ظهوری (از آنندراج ).میان گر گیرمت عیبم مکن بیش میانگیری عجب نَبْوَد ز درویش . کاتبی (از آنندراج ).و رجوع به میانجی گری شود.- ...
-
جستوجو در متن
-
buffering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر، میانگیری
-
میانجیگری کردن
واژگان مترادف و متضاد
وساطت کردن، میانجی شدن، میانگیری کردن، میانهگیری کردن
-
میانجیگری
واژگان مترادف و متضاد
پایمردی، تعهد، توسط، شفاعت، وساطت، میانگیری، میانهگیری