کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
میانه غلیان
لغتنامه دهخدا
میانه غلیان . [ ن َ / ن ِ غ َل ْ ] (اِ مرکب ) جزء چوبین از غلیان که در میان سر (سرقلیان ) و آبگیر (ته قلیان یا کوزه قلیان ) واقع شده است . (از ناظم الاطباء). قسمت چوبی خراطی شده از غلیان که از سوی بالا به سر غلیان متصل شود و از سوی پایین به کوزه ٔغلی...
-
میانه قامت
لغتنامه دهخدا
میانه قامت . [ ن َ / ن ِ م َ ] (ص مرکب ) معتدل القامه . متوسطالقامه . که قامتی میانه دارد. نه بلند و نه کوتاه .میانه بالا. میانه اندام . میانه قد. (یادداشت مؤلف ).
-
میانه قد
لغتنامه دهخدا
میانه قد. [ ن َ / ن ِ ق َ ] (ص مرکب ) میان بالا و میان قد. (ناظم الاطباء). متوسطقامت . (آنندراج ). میانه قامت . میانه بالا. معتدل القامه . (یادداشت مؤلف ). صعت . (منتهی الارب ): ترکة؛ زن میانه قد. (منتهی الارب ).
-
میانه قلیان
لغتنامه دهخدا
میانه قلیان . [ ن َ / ن ِ ق َل ْ ] (اِ مرکب ) میانه . میانه غلیان .(یادداشت مؤلف ) رجوع به میانه و میانه غلیان شود.
-
میانه کار
لغتنامه دهخدا
میانه کار. [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) میانه رو. معتدل . مقتصد. که کار نه به افراط کند و نه به تفریط. که در کارها حد وسط برگزیند. که در اعمال و اقوال میانه روی و اعتدال پیش گیرد : در دنیا سخت سختی و در دین بس سست و میانه کار و هنجامی . ناصرخسرو.میانه کار...
-
میانه گیر
لغتنامه دهخدا
میانه گیر. [ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه حد وسط اختیار کند و از دو طرف افراط و تفریط برکنار ماند. (یادداشت مؤلف ). آن که میانه ٔ دو چیز متضاد را می گیرد و نه مایل به این می شود و نه به آن . (ناظم الاطباء). آنکه از افراط و تفریط دور باشد. (آنندراج ) ...
-
پچ میانه
لغتنامه دهخدا
پچ میانه . [ پ ُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) رجوع به پُچ شود.
-
خاور میانه
لغتنامه دهخدا
خاور میانه . [ وَ رِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) منطقه ای است از آسیای جنوب غربی که در غرب پاکستان و هندوستان واقع شده است . معمولاً امروز خاورمیانه را به بیشتر کشورهای آسیای جنوب غربی منهای ترکیه و به اضافه ٔ هند و پاکستان و برمه و تبت و لیبی و حبشه و سومالی...
-
داود میانه
لغتنامه دهخدا
داود میانه . [ وو ن َ ](اِخ ) از امیران هندوستان است بعهد سلطان جلال الدین محمداکبر. (قرن دهم هَ . ق .). (تاریخ شاهی ص 172).
-
میانه رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) miyānero[w] کسی که در هیچ کاری افراط و تفریط نکند؛ میانهگیر.
-
میانه روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) miyāneravi حد وسط کاری را در پیش گرفتن؛ خودداری از افراط و تفریط.
-
میانه سال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) miyānesāl کسی که نه پیر باشد نه جوان؛ میانسال.
-
میانه رو
دیکشنری فارسی به عربی
صاحي , معتدل , مقتصد
-
میانه روی
دیکشنری فارسی به عربی
متوسط
-
آسیای میانه
دیکشنری فارسی به عربی
آسيا الوسطي