کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میانه
/miyāne/
معنی
۱. وسط؛ میان.
۲. آنچه در میان چیزی جا دارد.
۳. متوسط.
۴. [قدیمی] محتوا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. صمیم، مرکز، میان، وسط
۲. میانگین
دیکشنری
average, equable, middle, neutral, normal, indifferent, intermediate, medial, median, medium, mid, middling, moderate
-
جستوجوی دقیق
-
میانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. صمیم، مرکز، میان، وسط ۲. میانگین
-
میانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (اِ.) وسط ، میان چیزی .
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 14هزارگزی باختر فهلیان با 164 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فهلیان بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 6هزارگزی باختر فهلیان با 164 تن سکنه آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج ، واقع در 17هزارگزی خاوری رزاب با 1100 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 28هزارگزی جنوب کرمانشاه با 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام بخش مرکزی از شهرستان میانه است . این بخش محدود است از شمال به بخش ترکمان و ترک و از جنوب به شهرستان زنجان و ازخاور به شهرستان خلخال و از باختر به شهرستان مراغه . این بخش کوهستانی است و بیشتر آبادیهای آن در دره های کوهها واق...
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام شهر مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 175هزارگزی جنوب خاوری تبریز و 21هزارگزی شمال پل معروف دختر (قزکورپوسی ، روی رودخانه ٔ سفیدرود) و کنار خاوری رود شهری واقع و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 47 درجه و 42 دقیقه و 45 ...
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از شهرستانهای آذربایجان شرقی ، واقع در جنوب خاوری شهرستان تبریز. حدود، از شمال به شهرستان سراب . از جنوب به شهرستان زنجان . از خاور به شهرستان خلخال . رشته جبال بزکش به طول 48 هزار گز در حد شمالی این شهرستان واقع و وضع ...
-
میانه
لغتنامه دهخدا
میانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ، ق ) وسط. (ترجمان القرآن جرجانی ). به معنی وسط و میان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). جعشم . (منتهی الارب ). بین . میان . وسط هرچیز. میان چیزی . قسمت وسطی آن چیز. (از یادداشت مؤلف ). وسط (در مکان ). وسط جایی .میان . آن قسمت ا...
-
میانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: miyanak] miyāne ۱. وسط؛ میان.۲. آنچه در میان چیزی جا دارد.۳. متوسط.۴. [قدیمی] محتوا.
-
میانه
دیکشنری فارسی به عربی
متوسط , معدل , وضع طبيعي
-
واژههای مشابه
-
فنّاوری میانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] ← فنّاوری میانسطح
-
shoulder season, shoulder period
فصل میانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دورهای از سال، بین «فصل رونق» و «فصل رکود»، که در آن ارائۀ خدمات به مسافران با نرخ تشویقی (promotional rate) صورت میگیرد