کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
میانجی گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) miyānjigari ۱. وساطت.۲. واسطه شدن میان دو نفر برای رفع اختلاف و کشمکش آنها.
-
میانجی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
توسط , وسط
-
نقش میانجى
دیکشنری فارسی به عربی
دور الوسيط
-
intermediate vector boson
بوزون بُرداری میانجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هریک از ذرههای W و Z با اسپین 1 که حامل نیروی ضعیفاند
-
میانجی گری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
توسط
-
دخالت و میانجیگری
فرهنگ گنجواژه
فضولی.
-
جستوجو در متن
-
internecion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
intermedius
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
intermutual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
intermediated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
mediational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
interjacent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
interlocutory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
interlot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
intermundian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی