کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میاسرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میاسرة
لغتنامه دهخدا
میاسرة. [ م ُ س َ رَ ] (ع مص ) به سوی چپ گرفتن . (منتهی الارب ، ماده ٔ ی س ر) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی را سوی چپ ببردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || نرم وآسان و رام کردن . || آسان گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ...
-
جستوجو در متن
-
یسار
لغتنامه دهخدا
یسار. [ ی ِ ] (ع مص ) میاسرة. نرمی کردن با کسی . (ناظم الاطباء).
-
آسان
لغتنامه دهخدا
آسان . (ص ، ق ) خوار. سهل . هَین . یَسیر. اَهوَن . مُیسر. میسور. مقابل دشوار، سخت ، صعب ، دشخوار، مشکل . نض : بدان آنگهی زال اندیشه کردوز اندیشه آسانترش گشت درد. فردوسی .ندیدم جهاندار بخشنده ای بگاه و کیان بر درخشنده ای همی این سخن بر دل آسان نبودجز ...