کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میآشام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
میآشام
مترادف و متضاد
شرابخوار، بادهنوش، دردیآشام، میخوار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
میآشام
واژگان مترادف و متضاد
شرابخوار، بادهنوش، دردیآشام، میخوار
-
واژههای همآوا
-
می آشام
لغتنامه دهخدا
می آشام . [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) میخواره . می گسار. شرابخوار. که باده خورد : می آشام غمت پیمانه و ساغرنمی داردبجز تبخانه بر لب ساغر دیگر نمی دارد. ابوطالب کلیم .و رجوع به می خواره شود.
-
جستوجو در متن
-
دردیآشام
واژگان مترادف و متضاد
دردآشام، دردنوش، دردیکش، شرابخواره، میآشام، میگسار
-
ثیاذوق
لغتنامه دهخدا
ثیاذوق . (اِخ ) طبیب معروف نصاری بمائه ٔ اول هجری در دولت بنی امیه . او پزشک حجاج بن یوسف ثقفی بود و حجاج باو اعتمادی تمام داشت و بدستور او عمل میکرد روایت کنند که روزی حجاج که عادت گل خواری داشت ازو پرسید دوای گل خوردن چیست گفت عزیمت مردی چون تو. حج...
-
صاحب بن عباد
لغتنامه دهخدا
صاحب بن عباد. [ ح ِ ب ِب ْ ن ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام وی اسماعیل ، مکنی به ابی القاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة. ابن خلکان گوید: او نخستین کس است از وزراء که لقب صاحب گرفت بدان سبب که مصاحب ابوالفضل بن العمید بود و او را صاحب ِ ابن عمید میگفتند و ...