کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مگر
/magar/
معنی
۱. حرف استثنا؛ الاّ؛ جز.
۲. در مقام شک و گمان به کار میرود؛ باشد؛ شاید.
۳. به امید آنکه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بهجز، بهاستثنا، بهغیر، جز، غیر، فقط، الا
۲. شاید، فقط
۳. همانا
۴. از قضا
دیکشنری
but, except, other, provided, saving , unless
-
جستوجوی دقیق
-
مگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهجز، بهاستثنا، بهغیر، جز، غیر، فقط، الا ۲. شاید، فقط ۳. همانا ۴. از قضا
-
مگر
فرهنگ فارسی معین
(مَ گَ) (حر.) 1 - کلمة استثناء است و آن کلمة بعد از خود را از حکم ماقبل جدا کند: الا، به جز. 2 - باشد که ، شاید. 3 - گویا، مثل این که . 4 - آیا (قید استفهام ).
-
مگر
لغتنامه دهخدا
مگر. [ م َ گ َ ] (حرف اضافه ، ق ) ترجمه ٔ الا و از برای استثنا آید. (برهان ). کلمه ٔ استثناست به معنی الا و لیکن و بغیر و جز و سوا. (ناظم الاطباء). حرف استثناست و آن از مستثنی منه و مستثنی و امری که مشترک باشد بینهما و بالسلب والایجاب ناگزیر، چه مقرر...
-
مگر
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [پهلوی: magar] magar ۱. حرف استثنا؛ الاّ؛ جز.۲. در مقام شک و گمان به کار میرود؛ باشد؛ شاید.۳. به امید آنکه.
-
مگر
دیکشنری فارسی به عربی
لکن , ماعدا , مالم
-
واژههای مشابه
-
اگر مگر
لغتنامه دهخدا
اگر مگر. [ اَ گ َ م َ گ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) تردید. شک و تردید. لیت و لعل . اِن و لو. شاید. باشد که . لم ولانسلم . قولهای مختلف . (یادداشت مؤلف ) : درین اگر مگری می رود حقیقت نیست کجا حقیقت باشد اگر مگر نبود. سوزنی .و رجوع به ترکیب «اگر و مگر» ...
-
بی مگر
لغتنامه دهخدا
بی مگر. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: بی + مگر) بی تردید. بی دودلی . بیشک . بطور قطع. بیقین : گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر. ناصرخسرو.رجوع به مگر شود.
-
بوک و مگر
لغتنامه دهخدا
بوک و مگر. [ ک ُ م َ گ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بمعنی بوک است و مرادف مگر، بمعنی بود که و باشد که و بعربی عسی و لعل گویند. (برهان ) (آنندراج ) : چنگ در شاخ هر مهی می زن تو چه دانی زبخت بوک و مگر. سنایی .به یاد بوک ومگر چند سال بردارم مرا خدای نداد...
-
مگر او را نمیشناسید؟
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: mage nu(n) nešnâsiya? طاری: mega e neynâsid? طامه ای: mege nuhun naɂatešnâsid ? طرقی: mega e neyyâsid? کشه ای: mage e neynâsid? نطنزی: mage non-e natešnâsid?
-
اگر و مگر
فرهنگ گنجواژه
شرط.اگر و مگر کردن:شرط گذاشتن.
-
بوک و مگر
فرهنگ گنجواژه
شاید که، باشد که.
-
شما دوستان زیادی دارید، مگر نه؟
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šoma dussâ-ye ziyâdi dâriya, mage na? طاری: šemâ döshâ-ye ziyâdi dârid, mege na? طامه ای: šomâ dussâ-ye ziyâdi dârid, mege na? طرقی: šomâ döshâ-ye ziyâdi dârid, mege na? کشه ای: šemâ dissâ-ye ziyâdi dârid, mege na? نطنزی: šomâ dussâ-ye ziyâd...
-
مگر دیشب نخوابیده ای که حالا چرت میزنی؟
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: mege hečew nehoteɂe ke alân čort aǰene? طاری: mage hezčev nehottaɂe go čort ažne? طامه ای: ege hišev venaɂote ke alân čort-e pokuwe? طرقی: mage hezčev nehotaɂe ke alân čort aǰine? کشه ای: mage hezčev nehotte ke alân čort aǰine? نطنزی: mage h...
-
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
واژهنامه آزاد
مگر ای حضرت علی لطف تو شامل حال ما شود وگرنه...