کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مک کارتیسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مک کارتیسم
معنی
(مَ) [ انگ . ] (اِ.) مکتب سیاسی ایجاد شده به وسیلة جوزف مک کارتی (1908 - 1957) سناتور آمریکایی ، براساس برچسب زدن به مخالفان سیاسی ، به ویژه روشنفکران جهت بی اعتبار کردن آنان در نزد تودة مردم به بهانة پیشگیری از نفوذ کمونیسم .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مک کارتیسم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ انگ . ] (اِ.) مکتب سیاسی ایجاد شده به وسیلة جوزف مک کارتی (1908 - 1957) سناتور آمریکایی ، براساس برچسب زدن به مخالفان سیاسی ، به ویژه روشنفکران جهت بی اعتبار کردن آنان در نزد تودة مردم به بهانة پیشگیری از نفوذ کمونیسم .
-
واژههای مشابه
-
blowhole
مُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] هریک از حفرههای کوچک یا بزرگ در قطعه که از گیر افتادن هوا یا گاز در جریان مذاب در قطعۀ ریختگی، معمولاً در محلهای ضخیم، به وجود میآید
-
مُکْ
لهجه و گویش گنابادی
mok در گویش گنابادی یعنی هسته ، میک زدن
-
مُک
لهجه و گویش تهرانی
دقیقاً،تمام، کمال،درست ،سر راست/حباب در شیشه و ریخته گری
-
exact fare
کرایۀ مُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی کرایۀ حملونقل عمومی که در آن مسافر باید برای پرداخت کرایۀ خود پول خُرد لازم را همراه داشته باشد
-
subsurface blowhole
مُک زیرسطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] ← سوسه
-
slag blowhole
مُک سرباره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] نوعی مُک که محتوی آخال سربارهای است و عموماً در قسمت فوقانی قطعۀ ریختگی به وجود میآید
-
مُک سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] ← سوسه
-
corner blowhole
مُک گوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] حفرههایی در زوایای داخلی قطعۀ ریختگی که به داخل قطعه امتداد یافتهاند؛ لبههای آنها عموماً گرد است و از این نظر با تنجش گوشهای (corner shrinkage) تفاوت دارند
-
کک مک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ککومک› (پزشکی) kak[o]mak لکههای سیاه یا قهوهایرنگ که بر چهره و پوست بدن انسان پیدا میشود؛ کلف؛ ماهگرفته.
-
pinhole 2
ریزمُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] حفرههایی با سطوح صاف و تقریباً کروی که اغلب برخلاف مُکها با سطح قطعه تماس ندارند و چنانچه بزرگ باشند بهصورت منفرد و چنانچه کوچک باشند بهصورت گروهی، با اندازههای متفاوت، در قطعه...
-
کک مک
فرهنگ فارسی معین
(کَ مَ) (اِمر.) لکه های ریز قهوه ای یا سیاه که روی صورت یا قسمت های دیگر بدن انسان بوجود می آید.
-
لک مک
لغتنامه دهخدا
لک مک . [ ل َ م َ ] (اِ) خالهای سرخ و سیاه بسیار بی برآمدگی بر پوست تن آدمی . لک و پک .
-
مک سوخته
لغتنامه دهخدا
مک سوخته . [ م ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش جالق شهرستان سراوان است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 8).