کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکملافزایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
food supplement
مکمل غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مادۀ مغذی خاصی که بیش از میزان طبیعی به یک غذا اضافه میشود متـ . مکمل supplement
-
complementation 2
مکملگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عمل یافتن مکمل مجموعه
-
complement of a set
مکمل مجموعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعۀ عضوهایی که به مجموعۀ مفروض U تعلق ندارند، ولی متعلق به مجموعۀ مرجعی هستند که حاوی U است
-
one's complement, complement on one
مکملِ یک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مکملی که برای هر عدد دودویی، با معکوس کردن همۀ رقمها به دست میآید
-
complementary function
تابع مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هر جواب معادلۀ دیفرانسیل خطی همگن متناظر با یک معادلۀ خطی ناهمگن مفروض
-
complementary DNA, copy DNA
دِنای مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] دِنای تکزنجیرهای که مکمل رشتۀ رِنا است اختـ . دِنام cDNA
-
supplementary services/ supplementary service
خدمات مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که افزون بر خدمات مخابراتی پایه ارائه میشود
-
gap filler radar
رادار مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] راداری که از آن برای تکمیل پوشش رادار اصلی در مناطق فاقد پوشش کامل راداری استفاده میشود
-
complementary RNA
رِنای مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رِنای پادمعنا
-
زاویه مکمل
دیکشنری فارسی به عربی
ملحق
-
average daily gain, ADG
متوسط وزنافزایی روزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] معیاری برای نشان دادن تغییر وزن دام در طول رژیم غذایی آزمایشی
-
acceleration regime
نظام سرعتافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نظام افزایش سرعت سامانۀ حملونقل عمومی که خروج وسیلۀ نقلیه از ایستگاه و توقف و افزایش سرعت آن را تا رسیدن به حداکثر سرعت مطلوب فراهم میکند
-
beach replenishment, beach nourishment
نهشتهافزایی ساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] اضافه شدن رسوبات ساحلی به منطقهای که مصالح خود را از دست داده است
-
acceleration capability
قابلیت سرعتافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] توانایی خودرو در شتابگیری از حالت سکون یا افزایش سرعت در حال حرکت در جادۀ بدون شیب
-
nutrificated
مغذیافزاییشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی که مواد مغذی افزودهشده به آن بهحدی است که از اجزای اساسی آن محسوب میشوند