کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکعب
/moka''ab/
معنی
۱. (ریاضی) جسمی که دارای شش سطح مربع باشد.
۲. [قدیمی] چهارگوشه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cube, cubical
-
جستوجوی دقیق
-
cube
مکعب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری در سامانۀ مکعبی که دارای شش وجه متقارن و عمودبرهم با شاخصههای {100} است متـ . ششوجهی hexahedron
-
مکعب
فرهنگ فارسی معین
(مُ کَ عَ) [ ع . ] (اِ.) هر جسمی که دارای شش سطح باشد.
-
مکعب
لغتنامه دهخدا
مکعب . [ م ِ ع َ ] (اِ) نوعی کفش که به شتالنگ پا نرسد و آن غیر عربی است . (از اقرب الموارد).
-
مکعب
لغتنامه دهخدا
مکعب . [ م ُ ک َع ْ ع َ ] (ع ص ، اِ) چهارگوشه کرده شده . (غیاث ) (از منتهی الارب ). و رجوع به تکعیب شود. || هر جسمی که شش سطح مربع وی را احاطه کرده باشد. (ناظم الاطباء). جسمی که دارای شش سطح باشد. (از تعریفات جرجانی ). شکلی است مجسم همچون کعبتین نرد ...
-
مکعب
لغتنامه دهخدا
مکعب . [ م ُ ک َع ْ ع ِ ] (ع ص ) امراءة مکعب ؛ زنی نارپستان . (مهذب الاسماء). دختر پستان کرده .(منتهی الارب ) (آنندراج ): جاریة مکعب ؛ دختر پستان گرد. (ناظم الاطباء). دختر پستان برآمده . (از اقرب الموارد). || ثدی مکعب ؛ پستان برآمده . (ناظم الاطباء) ...
-
مکعب
دیکشنری عربی به فارسی
مکعب
-
مکعب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moka''ab ۱. (ریاضی) جسمی که دارای شش سطح مربع باشد.۲. [قدیمی] چهارگوشه.
-
مکعب
دیکشنری فارسی به عربی
صلب , مکعب
-
مکعب
واژهنامه آزاد
خِشت. به پارسی، «متر مکعب» را می شود «متر خشت» گفت.
-
واژههای مشابه
-
متر مکعب
واژهنامه آزاد
متر خشت. "مکعب" به پارسی "خشت" است.
-
مکعب مستطیل
واژهنامه آزاد
درازخشت. در خشت (مکعب) یال ها هم اندازه اند. در درازخشت (مکعب مستطیل) یکی از یال ها درازتر است.
-
سانتی متر مکعب
لغتنامه دهخدا
سانتی متر مکعب . [ م ِرِ م ُ ک َع ْ ع َ ] (اِ مرکب ) رجوع به واحد حجم شود.
-
جستوجو در متن
-
cuboid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکعبی، مکعب، دارای شکل مکعب