کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکرس
معنی
جانسپار , فدايي , علا قمند
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکرس
لغتنامه دهخدا
مکرس . [ م ُ ک َرْ رَ ] (ع ص ) جوان کوتاه بالا پرگوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوتاه بالای فربه پرگوشت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مکرس
دیکشنری عربی به فارسی
جانسپار , فدايي , علا قمند
-
واژههای همآوا
-
مکرص
لغتنامه دهخدا
مکرص . [ م ِ رَ ] (ع اِ) شیر دوشه ٔ چرمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند مشکی که در آن شیر دوشند. (از اقرب الموارد). || آوندی است . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). یک نوع آوندی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
جانسپار
دیکشنری فارسی به عربی
مکرس , ولاء
-
علا قمند
دیکشنری فارسی به عربی
مکرس , مولع
-
فدایی
دیکشنری فارسی به عربی
شهيد , ضح به , متحمس , مکرس
-
تکریس
لغتنامه دهخدا
تکریس . [ ت َ ] (ع مص ) محکم کردن بنا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تخصیص دادن برای خدمت خدا: کرس الاسقف البیعة و الاوانی و غیرها؛ خصصها لخدمة اﷲ فهو مکرس . (از اقرب الموارد).