کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکرر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکرر
/mokarrar/
معنی
۱. تکرارشده؛ دوبارهانجامشده.
۲. بازگوشده.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
پیاپ
دیکشنری
continual, frequent, recurrent, repeated, repetitious, repetitive, serial, twice-told
-
جستوجوی دقیق
-
مکرر
فرهنگ واژههای سره
پیاپ
-
مکرر
فرهنگ فارسی معین
(مُ کَ رَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) تکرار شده . 2 - (ق .) به دفعات ، بارها.
-
مکرر
لغتنامه دهخدا
مکرر. [ م ُ ک َرْ رَ ] (ع ص ) باربار کرده شده . (غیاث ). باربار کرده شده و بارها گردانیده شده . (آنندراج ). باربار کرده و دوباره کرده . (ناظم الاطباء). دوباره . دوبار. دگرباره . دیگربار. باردیگر. باز. ازنو. نیز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در او در...
-
مکرر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mokarrar ۱. تکرارشده؛ دوبارهانجامشده.۲. بازگوشده.
-
مکرر
دیکشنری فارسی به عربی
ابدي , خلود , متکرر , مستمر
-
واژههای مشابه
-
recurrent dislocation
دررفتگی مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی دررفتگی که بیش از یک بار و هر بار با وارد شدن نیروی کم ایجاد شود
-
polysynthetic twinning
دوقلویی مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تکرار سه یا چند بلور منفرد براساس یک قانون دوقلویی بر روی صفحات ترکیبی موازی
-
تجنیس مکرر
لغتنامه دهخدا
تجنیس مکرر. [ ت َ س ِ م ُ ک َرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تجنیس مزدوج شود.
-
قند مکرر
لغتنامه دهخدا
قند مکرر. [ ق َ دِ م ُ ک َرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از لبهای معشوق است . (برهان ) : دیده چون آن دو لب شیرین دیدمعنی قندمکرر فهمید. طاهر غنی (از آنندراج ).رجوع به قند شود.
-
iterated integral, repeated integral
انتگرال مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] انتگرالگیری پیدرپی از یک تابع چندمتغیره نسبت به هریک از متغیرها
-
مراجعه مکرر
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
double booking, duplicate booking
ثبت ذخیرۀ مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ذخیرۀ یک اتاق یا یک صندلی بهطور همزمان به اشتباه به نام دو نفر
-
haplology
حذف هجای مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی، فرایند افتادن و حذف برخی از آواها یا هجاهای تکراری در زنجیرهای از آواها و هجاهای پیاپی متـ . حذف هجا
-
multi-wakeup
خدمات بیدارباش مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدمات بیدارباشی که تا زمانی که مشترک آن را غیرفعال نکند اعلام بیدارباش را ادامه میدهد