کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکث
/maks/
معنی
درنگ کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آرامش، ایست، تامل، تانی، توقف، ثبات، درنگ، سکته، طمانینه، نرمش، وقار، وقفه
برابر فارسی
درنگ
فعل
بن گذشته: مکث کرد
بن حال: مکث کن
دیکشنری
halt, hesitation, interregnum, interval, lapse, pause, respite, stop
-
جستوجوی دقیق
-
مکث
واژگان مترادف و متضاد
آرامش، ایست، تامل، تانی، توقف، ثبات، درنگ، سکته، طمانینه، نرمش، وقار، وقفه
-
مکث
فرهنگ واژههای سره
درنگ
-
مکث
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (مص ل .) درنگ کردن .
-
مکث
لغتنامه دهخدا
مکث . [ م َ ] (ع اِمص ) درنگ و انتظار. (ناظم الاطباء). ایست . تربص . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : وز غلو خلق و مکث و طمطراق تافت بر آن مار خورشید عراق . مولوی .مکث زر پیش تو چون مکث جنب در مسجدهست در مذهب مفتی سخای تو حرام . وحشی .- طول المکث ؛ درن...
-
مکث
لغتنامه دهخدا
مکث . [ م َ / م ِ / م ُ /م َ ک َ ] (ع مص ) درنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان القرآن ). درنگ کرن و انتظار نمودن . مکیثی [ م ِ ک کی ثا ] . مِکّیثا. مُکوث . مُکثان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
مکث
لغتنامه دهخدا
مکث . [ م ِ / م ُ / م َ ] (ع اِمص ) درنگ . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). درنگ با انتظار. (از اقرب الموارد).- علی مکث ؛ بادرنگ و بامدت . (ناظم الاطباء).
-
مکث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] maks درنگ کردن.
-
مکث
دیکشنری فارسی به عربی
اقامة , توقف , فترة , متنفس , مهلة
-
مکث
واژهنامه آزاد
درنگ کردن
-
واژههای مشابه
-
مَکَثَ
فرهنگ واژگان قرآن
درنگ کرد - مکث نمود (کلمه مکث به معناي سکونت در مکان است ، به تدريج و مرور زمان )
-
مُکْثٍ
فرهنگ واژگان قرآن
درنگ و تأمل (کلمه مکث به معناي سکونت در مکان است ، به تدريج و مرور زمان )
-
مکث کردن
واژگان مترادف و متضاد
درنگ کردن، توقف کردن
-
pause key, pause 2
کلید مکث
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث ایست موقت فرایند جاری میشود متـ . مکث 2
-
pause 3
مکث 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] توقفی در زنجیرۀ گفتار که در مرز واژهها یا گروهها یا جملهها در هنگام انتخاب واژۀ مناسب در پردازش و نوبتگیری در گفتمان رخ دهد