کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکتوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکتوب
/maktub/
معنی
۱. نوشتهشده.
۲. (اسم) [قدیمی] نامه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خط، دستخط، رقعه، رقیمه، طومار، عریضه، مراسله، مرقومه، مرقوم، منشور، نامه، نوشته، بنشته ≠ منقول، ملفوظ
برابر فارسی
نوشتار، نوشته
دیکشنری
epistle, letter
-
جستوجوی دقیق
-
مکتوب
واژگان مترادف و متضاد
خط، دستخط، رقعه، رقیمه، طومار، عریضه، مراسله، مرقومه، مرقوم، منشور، نامه، نوشته، بنشته ≠ منقول، ملفوظ
-
مکتوب
فرهنگ واژههای سره
نوشتار، نوشته
-
مکتوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نوشته شده . 2 - نامه ، مراسله . ج . مکاتیب .
-
مکتوب
لغتنامه دهخدا
مکتوب . [ م َ ] (ع ص ، اِ) نبشته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوشته . (آنندراج ). نوشته . نوشته شده . مزبور. مرقوم . مقابل ملفوظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوریة و الانجیل . (قرآن...
-
مکتوب
دیکشنری عربی به فارسی
نوشتاري , کتبي
-
مکتوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: مکاتیب] maktub ۱. نوشتهشده.۲. (اسم) [قدیمی] نامه.
-
واژههای مشابه
-
مکتوب کردن
واژگان مترادف و متضاد
نوشتن، تحریر کردن، به رشته تحریر درآوردن
-
جستوجو در متن
-
مکاتیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مکتوب] makātib = مکتوب
-
نوشتاری
دیکشنری فارسی به عربی
مکتوب
-
کتبی
دیکشنری فارسی به عربی
مکتوب
-
مکاتیب
لغتنامه دهخدا
مکاتیب . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مکتوب به معنی نامه و نبشته . (آنندراج ). ج ِ مکتوب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مکتوب شود.
-
نامه بستن
لغتنامه دهخدا
نامه بستن . [ م َ / م ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) سر مکتوب را چسباندن و مهر کردن . (ناظم الاطباء). مکتوب را ختم کردن .
-
تحریر کردن
واژگان مترادف و متضاد
نوشتن، نگاشتن، نگارش کردن، مکتوب کردن، کتابت کردن