کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکانیابی 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مَکَانَ
فرهنگ واژگان قرآن
مکان - جا - محل
-
unity of place
وحدت مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] یکی از وحدتهای سهگانۀ نظام نمایش ارسطویی که براساس آن کنش اصلی نمایش لزوماً باید در مکانی واحد و یگانه پیریزی شود
-
topology
مکانشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مطالعۀ اشکال هندسی و تغییر شکل آنها در فضا و بررسی مفاهیم و بازنمودهای ذهنی آنها
-
centroid location
مکان مرکزوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مکان بهینۀ چشمۀ نقطهای برای گشتاور آزادشده در هر زمینلرزه
-
cursor
مکاننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نشانگری که محل نویسۀ جاری را بر روی صفحۀ نمایش مشخص میکند
-
نقل مکان
لغتنامه دهخدا
نقل مکان . [ ن َ ل ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) جابه جا شدن . از جائی به جای دیگر رفتن . تغییر مکان و منزل دادن : دل به خط نقل مکان کرد از آن حلقه ٔ زلف می توان یافت که انداز رهائی دارد. صائب (از آنندراج ).طاقت نقل مکان نبوداز آن چون سنگ پشت در...
-
عالی مکان
لغتنامه دهخدا
عالی مکان . [ م َ ] (ص مرکب ) آنکه منزلت و مقام رفیع دارد. آنکه مکان شریف دارد. عالیقدر. عالیجاه : بگشا ز بال همت عالی مکان گره تا کی شوی چو بیضه در این آشیان گره .صائب (از آنندراج ).
-
location parameter
پارامتر مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری که محل قرارگیری توزیع فراوانی را مشخص میکند، به این معنا که مقدار نوعی یا مرکزی آن را تعریف میکند
-
location sound mixer, location mixer
صدابردار مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول ضبط صدا و صداآمیزی صداهای ضبطشده، در مکان فیلمبرداری
-
position operator
عملگر مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عملگری کوانتوممکانیکی در فضای هیلبرت که با مکان کلاسیک متناظر است
-
زه مکان
لغتنامه دهخدا
زه مکان . [ زِه ْ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندقه است که در بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
مریم مکان
لغتنامه دهخدا
مریم مکان . [ م َرْ ی َ م َ ] (ص مرکب ) دارای مکانی همانند مکان مریم : زان رای کان برادر عیسی نفس زده دولت نصیب خواهر مریم مکان شده .خاقانی .
-
خرم مکان
لغتنامه دهخدا
خرم مکان . [ خ ُرْ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کام فیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 45هزارگزی راه فرعی کام فیروز به پل خان . این دهکده در جلگه واقع است . آب آن از رودخانه ٔ شول و محصول آن غلات و برنج و ماش و شغل اهالی زراعت . راه آن مالر...
-
خوش مکان
لغتنامه دهخدا
خوش مکان . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در جنوب خاوری پاوه و 7 هزارگزی راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
خوش مکان
لغتنامه دهخدا
خوش مکان . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عیسوند بخش برازجان شهرستان بوشهر. واقع در نه هزارگزی جنوب باختری برازجان ، کنار راه شوسه ٔ بوشهر به شیراز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).