کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکاشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکاشر
لغتنامه دهخدا
مکاشر. [ م ُ ش ِ ] (ع ص ) همسایه ٔ نزدیک . و گویند جاری مکاشری ؛ ای بحذائی کأنه یکاشرنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مُکاسِر شود.
-
جستوجو در متن
-
مکاسر
لغتنامه دهخدا
مکاسر. [ م ُ س ِ ] (ع ص ) هم خیمه . ج ، مکاسرون . (مهذب الاسماء). || همسایه ای که چادر او دامن به دامن چادر شخص باشد. گویند جاری مکاسری . (ناظم الاطباء):الجارالمکاسر؛ همسایه ٔ نزدیک چنانکه دیوار خانه یا دامن چادر او به دیوار خانه یا دامن چادر تو پیوس...