کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکاسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکاسب
/makāseb/
معنی
= مکسب
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کسبها، شغلها، پیشهها، حرفهها، مکسبها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکاسب
واژگان مترادف و متضاد
کسبها، شغلها، پیشهها، حرفهها، مکسبها
-
مکاسب
فرهنگ فارسی معین
(مَ س ) [ ع . ] (اِ.) جِ مکسب .
-
مکاسب
لغتنامه دهخدا
مکاسب . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ مکسب و مکسبة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مکسب ومکسبة شود. || کسبها و پیشه ها و این جمع کسب است خلاف القیاس . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، کسبها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء) : در مکاسب جد و جهد ...
-
مکاسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مکسب] [قدیمی] makāseb = مکسب
-
جستوجو در متن
-
مواهب
واژگان مترادف و متضاد
بخششها، دهشها، عطایا، موهبتها ≠ مکاسب
-
مکسب
فرهنگ فارسی معین
(مَ سَ) [ ع . ] (اِ.) پیشه ، کسب . ج . مکاسب .
-
ارباح
لغتنامه دهخدا
ارباح . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ربح . (دهار). سودها. ربحها. رجوع به ربح شود.- ارباح مکاسب ؛ سودهای کسب .
-
حرائث
لغتنامه دهخدا
حرائث . [ ح َ ءِ ] (ع اِ) مکاسب . حَریثة یکی . و منه الحدیث : اخرجوا الی معایشکم و حرائثکم . || (ص ، اِ) شتران لاغرشده به سفر. (منتهی الارب ).
-
احتراش
لغتنامه دهخدا
احتراش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکار کردن : احتراش ضب ؛ شکار کردن سوسمار. || گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب . || گرد آمدن بر.
-
جد و جهد
لغتنامه دهخدا
جد و جهد. [ ج ِدْ دُ ج َ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) سعی و کوشش . پشت کار. فعالیت : وامی ست بزرگ شکر او برتوبگذار بجد و جهد وامش را. ناصرخسرو.و در مکاسب جد و جهد لازم شمرد. (کلیله و دمنه ).این کلمه با کردن استعمال میشود.
-
نخجوانی
لغتنامه دهخدا
نخجوانی . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) محمدعلی (ملا...)بن حاجی خداداد. از مشاهیر علمای امامیه و فقیه اصولی و محدث قرن اخیر و مرجع تقلید شیعیان قفقاز و نقاط دیگر بود و به سن 66سالگی در 1334 هَ . ق . به کربلا درگذشت . از تألیفات اوست : 1- اجتماع الامر و النهی 2...
-
علینقی خراسانی
لغتنامه دهخدا
علینقی خراسانی . [ ع َ ن َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) مشهور به میرزا هادی خراسانی حایری . متولد در سال 1297 هَ . ق . او راست : 1- حاشیه بر تفسیرعلی بن ابراهیم . 2- حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضی . 3- رسالة مستخرجة من الصحاح الستة. 4- العین فی الحکمة. 5- منطق الحق . ...
-
مدرس
لغتنامه دهخدا
مدرس . [ م ُ دَرْ رِ ] (اِخ ) مهدی (حاجی میرزا...) بن میرزا جعفر آشتیانی الاصل تهرانی مولد و مسکن ، مشهور به مدرس آشتیانی ، از فقهای امامیه و دانشمندان متأخر است . او راست حواشی وشروحی بر اسفار ملاصدرا، رسائل انصاری ، منظومه ٔ سبزواری ، شفای ابن سین...
-
مکسب
لغتنامه دهخدا
مکسب . [ م َ س َ / م َ س ِ ] (ع اِ) ورزش جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای کسب . ج ، مکاسب . (ناظم الاطباء) : با همه مهتران یکی است به کسب هر که را خدمتت بود مکسب . فرخی .ای یمین تو مشرب حاجات وی یسار تو مکسب آمال . ؟ (از سندبادنامه ص 6). || ورزش ...