کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکاتبه کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکاتبه کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مراسل , مراسلة
-
واژههای مشابه
-
مکاتبة
لغتنامه دهخدا
مکاتبة. [ م ُ ت َ ب َ ] (ع مص ) نامه نبشتن به یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی ). به یکدیگر نامه نوشتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکاتبه و مکاتبت شود. || با یکدیگر نوشتن . (از اقرب الموارد). || بنده را فروختن . (تاج الم...
-
مکاتبه کردن
واژگان مترادف و متضاد
نامهنگاری کردن، نامه نوشتن، عریضه نوشتن، مکتوب نوشتن، عریضهنگاری کردن
-
مکاتبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتصل , راسل
-
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بطاقة بريدية
-
جستوجو در متن
-
corresponding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناظر، مکاتبه کننده، مکاتبهای
-
correspondents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خبرنگاران، خبرنگار، مخبر، مکاتب، مکاتبه کننده، طرف معامله، طرف مکاتبه
-
مراسل
دیکشنری عربی به فارسی
خبرنگار , مخبر , مکاتبه کننده , طرف معامله , مطابق , گزارشگر
-
مراسلة
دیکشنری عربی به فارسی
ارتباط , مطابقت , تشابه , مراسلا ت , متناظر , مکاتبه کننده
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زرین تاج . عنوانی است که فرقه ٔ بابیه به زرین تاج داده اند چون میرزا علی محمد باب در نامه هائی که درباره ٔ وی مینوشته ، او راطاهرة... خطاب میکرده است ، چنانکه باب در پاسخ نامه ٔ یکی از بابیان درباره ٔ زرین تاج مینویسد: «و ام...
-
اردشیر اول
لغتنامه دهخدا
اردشیر اول . [ اَ دَ / دِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) هخامنشی . نام این شاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های شاهان هخامنشی - اَرت َ خْشَثْرَ ، در نسخه ٔ بابلی کتیبه ها - اَرت َ خْشَت ْ سو بزبان عیلامی - اَرته خْچَرچَه ، به مصری (در روی گلدانی ) - اَرتَه خسَش ...