کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکاتب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مکاتب
/makāteb/
معنی
= مکتب
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مکتبها
۲. مشربها، نحلهها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکاتب
واژگان مترادف و متضاد
۱. مکتبها ۲. مشربها، نحلهها
-
مکاتب
فرهنگ فارسی معین
(مَ تِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مکتب .
-
مکاتب
لغتنامه دهخدا
مکاتب . [ م َ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ مکتب . (دهار) (اقرب الموارد). مکتب ها و مدرسه ها. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکتب شود.
-
مکاتب
لغتنامه دهخدا
مکاتب . [ م ُ ت َ / م ُ ت ِ ] (ع ص ) آن بنده ای که خویشتن را بخرد. (دهار). آنکه خود را از خواجه بازخرد. (مهذب الاسماء). بنده ٔ بها بر خود بریده . (منتهی الارب ). غلامی که به رضای مالک خود قیمت خود رامتکفل شود که از مزدوری خود به مالک خویش ادانماید و ...
-
مکاتب
لغتنامه دهخدا
مکاتب . [ م ُ ت ِ ] (ع ص ) آن که با بنده ٔ خود قرارداد بندد که اگر بهای خود را بپردازد آزاد گردد. و اگر هر یک از آن دو را (یعنی مالک و بنده را) مُکاتِب یا مُکاتَب بگوئیم رواست زیرا هر یک از آن دو در معنی فاعل و مفعولند. (از اقرب الموارد) (از محیط الم...
-
مکاتب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مکتب] makāteb = مکتب
-
مکاتب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mokātab ویژگی غلامی که با رضای مالک خود کار میکند تا قیمت خود را متکلف شود و بعد از مدتی آزاد گردد.
-
جستوجو در متن
-
comedy of ideas
کمدی اندیشگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نوعی کمدی که در آن نظریهها و مکاتب مختلف فلسفی و فکری و اخلاقی هجو میشوند
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) مکاتب عائشه . صحابی است .
-
ابومریم
لغتنامه دهخدا
ابومریم . [ اَ م َ ی َ ] (اِخ ) مکاتب عائشه . خصیف از او روایت کند.
-
correspondents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خبرنگاران، خبرنگار، مخبر، مکاتب، مکاتبه کننده، طرف معامله، طرف مکاتبه
-
مکتب
فرهنگ فارسی معین
(مَ تَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) جای درس خواندن . 2 - مدرسه . 3 - نظریة فلسفی ،هنری ، ادبی . ج . مکاتب .
-
supply side economics
اقتصاد عرضهسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] یکی از مکاتب اقتصادی که بر سیاستهایی تاکید دارد که با حذف موانع عرضه سبب افزایش تولید و اشتغال سبب میشوند
-
speciality restaurant
غذاخوری ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] غذاخوریای که در ارائۀ غذاهای خاص مانند غذاهای دریایی یا غذاهای برگرفته از مکاتب آشپزی خاص از قبیل غذای مکزیکی یا هندی تخصص دارد متـ . رستوران ویژه