کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مژدگان نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مژدگان نامه
لغتنامه دهخدا
مژدگان نامه . [ م ُ دَ / دِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ حاوی خبرخوش : بشد رامین و در گوراب زن کردپس آنگه مژدگان نامه به من کرد.(ویس و رامین ).
-
واژههای مشابه
-
مژدگان دادن
لغتنامه دهخدا
مژدگان دادن . [ م ُ دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) تباشر. (دهار). تبشیر. (تاج المصادر بیهقی ). بشارت دادن . مژده دادن . خبر خوش دادن . || مژدگانی دادن : دل از من رفت اگر یابم نشانش دهم این خسته جان را مژدگانش .(ویس و رامین ).
-
جستوجو در متن
-
گان
لغتنامه دهخدا
گان . (پسوند) مزید مؤخر نسبت و اتصاف است که در آخراسماء و صفات بجای موصوف درآید. شمس قیس در المعجم (چ مدرس رضوی ص 175) آرد: «حرف نسبت و تکریر اعداد و آن گاف و الف نونی است که در اواخر بعضی اسماء معنی نسبت دهد چنانکه درمگان ، گروگان یعنی آنچ مال شمار...