کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مچک
/mačak/
معنی
۱. = عدس
۲. ماش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] mačak ۱. = عدس۲. ماش.
-
مچک
فرهنگ فارسی معین
(مَ چَ) (اِ.) عدس ، ماش .
-
مچک
لغتنامه دهخدا
مچک . [ م َ چ َ ] (اِ) به معنی عدس باشد و آن غله ای است که در آشها کنند و گاهی هریسه نیز پزند. (برهان ) (آنندراج ). عدس . (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ) : بر آتش نظر دل زیرک ترین خصم جوشی بر آن قیاس که در زیربا مچک . سوزنی (از فرهنگ رشیدی ).و رجوع به ...
-
جستوجو در متن
-
mohock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مچک