کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مچل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مچل
معنی
(مَ چَ) (ص .) (عا.) کسی که مورد تمسخر عده ای قرار گرفته باشد.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. خجل، شرمسار بور، دماغسوخته،
۲. تنقلات
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مچل
واژگان مترادف و متضاد
۱. خجل، شرمسار بور، دماغسوخته، ۲. تنقلات
-
مچل
فرهنگ فارسی معین
(مَ چَ) (ص .) (عا.) کسی که مورد تمسخر عده ای قرار گرفته باشد.
-
مچل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خوراکی و تنقلی که به هنگام کشیدن تریاک و شیره خورند، مزه .
-
مچل
لغتنامه دهخدا
مچل . [ م َ چ َ ] (ص ) آدمی که مورد تمسخر عده ای قرار می گیرد. کسی که او را دست می اندازند. آدمی که بر اثر شوخی دیگران اوقاتش تلخ شده و از کوره دررفته است : این یارو مچل خوبی است . یا دیشب فلانی را مچل کردیم . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || (ا...
-
واژههای مشابه
-
مِچَلْ
لهجه و گویش گنابادی
mechal در گویش گنابادی یعنی فریب دادن ، فریب خوردن ، کلک زدن ، خر کردن ، سرکار گذاشتن ، سرکاری
-
مچل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بور کردن ۲. مورد تمسخر قرار دادن
-
مچل کردن
لغتنامه دهخدا
مچل کردن . [ م َ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کسی را دست انداختن و او را مورد تمسخر قرار دادن (خواه او مطلب را جدی پندارد و بریش بگیرد، یا شوخی طرف را درک کند و اوقاتش تلخ شود و از کوره در برود). (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
مَچَل ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
دست انداختن، کنف کردن
-
مَچل و مزه
فرهنگ گنجواژه
مزه.
-
مَچل و منقل
فرهنگ گنجواژه
مزه و وسایل تریاک کشی و عشرت.
-
مزه و مَچَل
فرهنگ گنجواژه
مزه ،خوردنیهای متفرقه.
-
واژههای همآوا
-
مِچَلْ
لهجه و گویش گنابادی
mechal در گویش گنابادی یعنی فریب دادن ، فریب خوردن ، کلک زدن ، خر کردن ، سرکار گذاشتن ، سرکاری